جستجو در وبلاگ

نشر رایگان کتاب

کتاب شما را رایگان چاپ می کنیم

نویسندگان، محققین و اساتید محترم دانشگاهها
«کتاب بنویسید...مجوز با ما...چاپ رایگان با ما...حق تألیف هم بگیرید!»

درددلی از دکتر چاوشی


توسط :استاد مهدی دانشیار ریس مرکز نجوم
دسته بندی موضوعی :اخبار تخصصی کتاب
 1397/07/03
 2:31 PM
درددلی از دکتر چاوشی

بسمه تعالی

رفتار غیر اخلاقی آقای ابراهیم آزادگان نسبت به مسئول دفتر سابق گروه فلسفه علم

صبح روز شنبه ده شهریور ماه نودو هفت، به گروه فلسفه علم برای انجام کارهایم رفتم.  پیش ازین مطلع شده بودم که رئیس جدید گروه فلسفه علم دو درس تاریخ علم 1 و 2 مرا حذف کرده و بجای من از شخص دیگری از بیرون دانشگاه برای تدریس درس تاریخ علم دعوت نموده است. به همین جهت نامه ای خطاب به رئیس دانشگاه نوشتم و برای تایپ مثل همیشه در اختیار آقای ب. آ. مسئول سابق دفتر گروه فلسفه علم قرار دادم. نامبرده نیز این نامه را تایپ و در دفتر مخصوص ثبت نامه های اداری، شماره گذاری و ثبت کرد. بعد هم از مسئول خدمات و نامه رسان گروه خواستم هرچه زودتر این نامه را به دفتر رئیس دانشگاه برساند، نامبرده متعهد شد بعد از ظهر این کار را انجام دهد.

پس از صرف غذا در رستوران دانشگاه به گروه برگشتم، ساعت نزدیک به 2 بعد از ظهر بود، درب اتاق دفتر گروه مثل اغلب موارد باز بود و من ابراهیم آزادگان را که اینک به ریاست گروه فلسفه علم منصوب گردیده است در این اتاق مشغول خواندن نامه ای دیدم، حدس زدم که همان نامه من خطاب به رئیس دانشگاه باشد.

به اتاق خود رفتم و چون هوا بسیار گرم بود، درب اتاق را باز گذاشتم، ناگهان فریاد خشونت باری در فضای گروه پیچید، فریاد آزادگان بود که آقای ب. آ. را  شدیدا مورد موآخذه قرار داده بود.

 از او سوال کرد: « چه کسی این نامه را تایپ کرده است؟ »

ب. آ.  گفت: «من»

 آزادگان گفت «چرا اینکار را کردی؟»

او جواب داد: «به دستور استاد (یعنی استاد چاوشی) ». آزادگان گفت: «استاد غلط کرد.».

بعد هم او را به باد فحش و ناسزا گرفت- فحش های رکیکی که استعمال آن حتی از  سوی افراد معمولی نیز دور از  انتظار بود، چه رسد به استاد دانشگاه!

در این هنگام علاوه بر من که تمام حرفها و فحش های آزادگان را به وضوح می شنیدم، افراد دیگری همچون مسئول دفتر  و مسئول خدمات گروه هم شاهد ماجرا بودند. البته یکی دیگر از اساتید گروه نیز در اتاق کارش حضور داشت و قطعا نامبرده نیز شاهد فحاشی آزادگان نسبت به آقای ب.آ. بوده است. اگر افراد مزبور بخواهند حضورشان را در این ماجرا کتمان کنند و از حق مظلوم دفاع ننمایند، خدا را از خود نا خشنود کرده اند.

باری من که از رفتار غیر اخلاقی و دور از نزاکت آزادگان به خشم آمده بودم، از اینکه نمیتوانستم کاری انجام دهم بشدت ناراحت بودم، زیرا بیم آن داشتم که حضورم موجب تشنج شود که برای  حیثیت گروه فلسفه علم خوشایند نخواهد بود. لذا بزحمت بر اعصابم مسلط شدم در حالیکه دلم برای آقای ب. آ. شدیدا می سوخت. حقیقتا کدام مومن پاکباخته ای است که تازیانه های خواری را که بیدادگران اینگونه بر پیکر بیچارگان  می نوازند، بر گرده خود احساس نکند؟!

در این هنگام که با افکار پریشان کلنجار میرفتم، دوستی بدیدنم آمد و مرا به آرامش دعوت کرد. با او از گروه خارج شدم و فتوکپی نامه را که آزادگان مانع از ارسال آن به رئیس دانشگاه شده بود، شخصا به دبیرخانه ریاست بردم تا ازین طریق بدست رئیس دانشگاه برسد.

هنگامی که به رفتار ناشایست ابراهیم آزادگان با اقای ب. آ. که به جای پدرش بود، فکر می کردم به یاد بیت زیر از صائب تبریزی افتادم:

«من از ناچیزی خار سر دیوار دانستم               که ناکس، کس نمیگردد به این بالا نشستن ها»

جعفر آقایانی چاوشی

عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف 


ارسال نظر: