به امرش وجود ازعدم نقش بست
که داند جزاوکردن ازنیست هست
جهانی با این بزرگی که گفته میشود13تا15 میلیارد سال پیش آغاز یافت,نتیجه همان انفجار بزرگ بوده است.اماسوال اینجاست که چه چیزی منفجرشدتا انفجار بزرگ بوجود آمد؟
نظریه بل یافته های دانشمندان فیزیک,حهان با این همه گستردگی وعظمت ,از انفجار یک ذره ی بسیار کوچک ولی سخت فشرده و متراکم,که درآن قدرت فوق العاده عظیم و بیکران نهفته بود,به وجود آمد.
حال,میتوان دین را اینگونه تعریف کرد:
((مجموعه عقاید,اخلاق,قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار داد.))
ادیان را میتوان از جنبه های گوناگون دسته بندی کرد:
الف-ادیان ابتدایی مانند آنچه میان اقوام ابتدایی دیده میشود,ادیان قدیم مانند آیین های منقرض شده خاورمیانه,ادیان پیشرفته مانند ادیان بزرگ کنونی.
ب- ادیان ساده مانند آنیمیسم و توتیسم,ادیان فلسفی مانند هندوئسم و بودیسم و ادیان وحیانی مانند:زردشت .یهود.مسیحیت و اسلام.
به تعبیری دیگر دین را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1-ادیان الهی
2-ادیان غیرالهی
ادیان الهی:ادیانی هستند که توسط پیامبران از طرف خداوند برای بشر آورده شده است.(دین توحیدی/دین ابراهیمی)
ادیان غیرالهی:به ادیانی گفته میشود که ربطی به خداوند ندارد و شخص معینی از میان انسانها آن را تاسیس میکند.
1-دین اسلام(کتاب/قرآن)(پیامبر/حضرت محمد(ص))
2-دین مسیحیت(کتاب/انجیل)(پیامبر/حضرت عیسی(ع))
3-دین یهودی(کتاب/تورات)(پیامبر/حضرت موسی(ع))
4-دین زردشت(کتاب/اوستا)(پیامبر زردشت)
5-دین صائبی(کتاب/کنیزاربا.دیونال)(پیامبر/حضرت یحیی(ع))
6-هندو(غیرالهی/کتابها:ریگ ودا.سامه ودا)
7-جین(غیرالهی/موسس آن مهاویرانام دارد)
8-بودایی(غیرالهی/سیدراتا که بعدا بودا نام گرفت)
9-کنفسیوس(غیرالهی/موسس کنفسیوس که نام اصلی آن کونگ چیو بوده /کتابش:شوچینگ.شی چینگ.لی چی)
چگونگی پیدایش جهان یکی از مسائل مهمی است که ذهن بشر رااز دیرزمان به خود مشغول کرده است.
افلاطون به عنوان یکی از فیلسوفان بزرگ,به بررسی این مسئله پرداخته است .وی در رساله تیمائوس درباره نحوه پیدایش جهان ,در ده مرحله پیدایش جهان را تبیین کرده است.
از منظر افلاطون, آفرینش جهان به معنای خلق از عدم نیست بلکه به معنای نظم و هماهنگ بخشیدن به اشیای پراکنده و در هم آمیخته است.
افزون بر این افلاطون طرح و برنامه جهان را به والاترین خدا و صانع یا همان دمیورگ نسبت میدهد.
افلاطون در تبیین چگونگی پیدایش جهان , نخست الگویی ارائه میکند .این الگو بر اعداد ریاضی و اشکال هندسی مبتنی است.وی برای اینکار فارغ از هرگونه تجربه ای و صرفا بر اساس تفکر و نسبت سنجی نظریه پردازی کرده است .
از این رو طرح افلاطون تبیین ماتقدم محسوب میشود.
نظریه ای که افلاطون ارائه کرده تا حدی مفصل و پیچیده است ولی میتوان با آگاهی از روش شناسی و الگو شناسی وی بر این پیچیدگی چیره شد.
افلاطون نظریه خود را اینگونه آغاز میکند:
چیزهایی که خداوند روان را از آنها آمیخت و روش آمیختن آنها اینگونه بود:
1-موجود تقسیم ناپذیر,که همواره یکسان است,راباموجود تقسیم پذیر که درش تقسیم میشود,آمیخت و نوع سومی از وجود را سرشت.
2-دوباره از همان و غیر بر پایه مشابهی,موجود میانه ای آمیخت که بین اینگونه وجود,که تقسیم ناپذیر است,و آنگونه وجود که در تنها تقسیم میشود.
3- سپس در حالیکه هر سه را به کار گرفته بود همه آنها را یکپارچه ساخت و نهادِ غیر را که در برابر آمیزش سرسختی میکرد,وادار به یگانگی با همان کرد و آنهارا با وجود آمیخت.
در این عبارت در مجموع سه مرحله آفرینش جهان بیان شده است.امادر مجموع میتوان مراحل آفرینش جهان را اینگونه برشمرد:
مرحله اول وجود ماده اولیه:
به نظر افلاطون پیدایش روان و جهان از عدم نبوده بلکه مایه ای اولیه داشته است,از این رو افلاطون در این مرحله مایه نخستین را # موجودتقسیم ناپذیرکه همواره یکسان است# و#موجودتقسیم پذیر که درتنها تقسیم میشود# دانسته است که با آمیختن آنها با یکدیگر نوع سومی از وجود به دست می آید.
مرحله دوم:
سپس طبق شیوه ای که در مرحله اول به کار بسته بود از وجود((همان))و وجود((غیر)) گونه سومی از وجود را پدید آورد که میان ((همان))و ((غیر)) قرار میگیرد.
مرحله سوم:
یکپارچه سازی سه عنصر. در این مرحله هر سه وجود یعنی ((همان)(غیر)(میانه)را یکپارچه ساخت البته افلاطون تصریح میکند که (همان) در ذات خود به نوعی از ترکیب سرپیچی میکند که خداوند او را ناگزیر به پذیرش ترکیب ساخت.
مرحله چهارم:
تقسیم.در این مرحله آمیزه ای را که محصول مرحله سوم بود به اقسامی تقسیم کرد.
اگر بخواهیم تقسیم افلاطون را به زبان ریاضی بیان کنیم چنین میشود:
قسمتی را که در گام نخست حاصل شده استx در نظر میگیریم.دمیورگ در گام دوم دوبرابر قسمت حاصل شده در گام نخست را جدا کرد,سپس خواهیم داشت:2x .
در گام سوم یک و نیم برابر قسمت حاصل شده در مرحله قبل را جدا کرده سپس داریم (2x)+12(2x)22 در نتیجه خواهیم داشت (2x)23 و اینمقدار مساوی است با3x
در گام چهارم دو برابر قسمت دوم جدا شده است یعنی (2x)2 که در نتیجه خواهد بود 4x .
در گام پنجم سه برابر قسمت سوم جدا شده است .بنابراین خواهیم داشت[(2x)=12(2x)22]3 و این مقدار مساوی است[(2x)22]3 یعنی [(3x)3] و در نهایت خواهیم داشت9x
در گام ششم دمیورگ هشت برابر قسمت نخستین را جدا کرده یعنی8x
در گام هفتم نیز 27 برابر قسمت نخستین را جدا کرد یعنی 27x حال اگر مجموعه قسمتهایی را که در این مرحله انجام گرفته است با هم جمع کنیم خواهیم داشت :مایه اول به54 تقسیم شده است4x+9x+8x+27x=54x 1x+2x+3x+
مرحله پنجم:
دمیورگ در ادامه به پرکردن فاصله میان قسمتهای حاصل شده در مرحله قبلی پرداخت.در پایان مرحله چهارم به قسمتهایی رسیدیم که عبارت بودند از :
1x+2x+3x+4x+9x+8x+27x حال اگر ضریب x را در نظر بگیریم به این اعداد میرسیم:1و2و3و4و9و8و27 از این اعداد به اعداد اصلی تعبیر میکنیم و اعدادی را که میان آنها قرار میگیرد را اعداد فاصله مینامیم.
افلاطون میگوید بخشهایی که لازم بود فاصله میان آنها پر شود دو گونه بودند:
- 1-بخشهایی که دو برابر یکدیگر بودند و منظورش اعداد1و2و4و8 است.
- 2-بخشهایی که سه برابر یکدیگربودند و منظورش اعداد1و3و9و27 است.
خداوند برای پر کردن فاصله ها دو اقدام انجام داد:
نخست قسمتهای دیگری از آن واحد را جدا کرد و میان آنها جای داد و در نتیجه در هر فاصله دوعضو قرار گرفت که یکی از آنها در مقایسه با عدد اصلی قبلی به یک نسبت بزرگتر و در مقایسه با عدد اصلی بعدی به همان نسبت کوچکتر بود عضو دوم هم دزر مقایسه با عدد اصلی قبلی به یک مقدار بزرگتر و در مقایسه با عدد اصلی بعدی به همان مقدار کوچکتر بود.
مرحله ششم:
برش. باپایان مرحله پنجم دمیورگ تمام ماده اولیه جهان را به کار برده بود و از این طریق به شکلی دست یافته بود از اینرو در مرحله ششم به برش شکل حاصل شده پرداخت به این صورت که آن را از نیمه به دو تقسیم کرد.
مرحله هفتم:
پیوند دو بخش.در این مرحله دو قسمت حاصل از تقسیم انجام شده در مرحله هفتم را از میانه به هم پیوند زد به گونه ای که شکل حرفx به خود گرفتند.
مرحله هشتم:
خم کردن و پیوند زدن.در ادامه دمیورگ دو قسمتی را که اکنون به هم پیوسته شده اند خم کرد و دو سر غیر متقاطع آنها را در نقطه ای مقابل نقطه مرکزی به هم پیوندزد.
مراحل تشکیل دایره های جهان:
عبارت افلاطون در توضیح این قسمت چنین است:
در این هنگام همه آمیزه ای که خداوند از آن این بخشها را جدا کرده بود و به کار رفت سپس خداوند این شکل سراسری را از درازا به دو نیم تقسیم کرد و این دو نیمه را به صورت صلیبی به شکل حرف x در آورد .
مرحله نهم:
به حرکت در آوردن دایره ها.در این مرحله هر دو دایره را به حرکت در آورد وجه مشترک میان این دو حرکت آن بود که به صورت یکنواخت بودند.دیگر آنکه حرکت آنها در مکان انجام میگرفت البته این دو حرکت تفاوتهایی نیز با هم داشتند یکی از آنها در جهت راست و به صورت افقی بود در حالی که دیگری در جهت چپ و به صورت عمودی بود.
درباره ی پیدایش عالم در اشعار فارسی نیز اشاره ای شده است:
سعدی میفرماید:
به امرش وجود از عدم نقش بست
که داند جز او کردن از نیست هست
فردوسی میفرماید:
ز آغاز باید که دانی درست
سرمایه گوهران از نخست
که یزدان ز ناچیز,چیز آفرید
بدان تا توانایی آمد پدید
وحضرت عشق مولانا فراتررفته ,میفرماید:
هیچ چیزی ثابت و بر جای نیست
جمله در تغییرو سیر سرمدی است
ذره ها پیوسته شد با ذره ها
تا پدید آید همه ارض و سماء
تاکه ما آن جمله را بشناختیم
بهر هر یک اسم و معنی ساختیم
ذره ها از یکدیگر بگسسته شد
باز با شکل دگر پیوسته شد
ذره ها بینیم که از ترکیبشان
صدهزاران آفتاب آمد عیان
صدهزاران نظم و آیین خدا
علت صوری این خورشیدها
باز این خورشید آیینها
برگرفته سوی گرداب فضا
ای زمین پست بی قدر و بها
با تمام برها و بحرها
آنچه داری در طریق کهکشان
از ثوابت یا که از سیارگان
جملگی ترکیبشان زین ذره ها
تا که روزی میشود از هم جدا
به عقیده ی خدا پرستان بویژه ادیان ابراهیمی در آموزه های اسلامی بر این است که هیچ چیزی نبود و جهان از عدم ساخته شد.اگر انفجاری بزرگ هم روی داده در عدم مطلق رویداده است.
قرآن مجید در مورد خلقت جهان به قدرت خداوند بزرگ بارها با صراحت و اشاره سخن گفته است:
در سوره مبارکه ی انبیاء آیه( 30 )
به چگونگی آفرینش اولیه جهان اشاره کرده و میفرماید:
(آیا کسانی که کافرند نمیدانند که آسمانها و زمین پیوسته بوده و ما از هم بازشان کردیم و هر چیز زنده را با آب آفریدیم پس چرا ایمان نمی آورند.)
حدود 15 میلیارد سال قبل عالم در طی یک انفجار عظیم که حالا آن را مهبانگ مینامیم از بطن هیچ بیرون آمد در این لحظه بود که همه چیز کل ماده انرژی حتی فضا و زمان بوجود آمد
در سوره ی مبارکه یس(82)
خدای تعالی در ایجاد هر چیزی که ایجاد آن را اراده کند بغیر از ذات متعالی خود به هیچ سببی دیگر نیازمند نیست و همین که هست شدن چیزی مورد اراده خدا قرار گرفت بدون اذن او صورت نمیپزیرد.
اینها چیزهایی است که امروزه بعنوان نظریات مسلم عتمی شناخته میشود. . و من الله توفیق
منابع:
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
تاریخ فلسفه.
معارف اسلامی.
فاطمه بخت آزاد دانشجوی حسابداری. استان البرز
bakhtazadfatemeh@gmail.com