تحلیل نظریهء سرعت نور در قرآن
و بررسی برخی ابعاد آن
علی مولائی[1] - سید حسین امیدیانی[2]
مقدمه
اندازه سرعت نور در كنار سؤال از ماهيت نور، از سؤالات اولیه فيزيكدانان بوده است. آزمايشهاي متعددي برای اندازهگيري سرعت نور، در طول تاريخ علم انجام گردیده است. نور آنچنان سريع حركت ميكند كه در تجربيات روزمره، قادر نیستیم بفهمیم كه سرعت نور حدّي دارد و نامتناهي نيست. حتي طرح اين سؤال كه نور با چه سرعتي حركت ميكند، فراست زيادي ميخواهد.
اولين كسي كه اين سؤال را مطرح و براي اندازهگيري آن آزمايشی طراحي كرد، گاليله فیزیکدان ايتاليايي در سال 1638 ميلادي بود اما در اين زمينه موفقيتي به دست نياورد. در سال 1675 رومر[3] كه در پاريس كار ميكرد، بر اساس رصدهايي از اقمار مشتري سرعت نور را برابر با نتيجه گرفت. تقريباً پنجاه سال بعد «برادلي»[4] با رصدهاي نجومی متفاوتي، براي سرعت نور، مقداري برابر با به دست آورد.
در سال 1849 فيزو[5] براي اولينبار سرعت نور را با يك روش غير نجومي اندازهگيري كرد و مقداري برابر با به دست آورد. او در اين روش از چرخدندانه و چند آينه و عدسي، در مسافتي هشت كيلومتري استفاده كرد. بعدها فوكو[6] با نشاندن يك آينه دوار به جاي چرخ دندانهدار، روش فيزو را بهبود عمدهاي بخشيد و مقدار را براي سرعت نور به دست آورد. مايكلسون[7] طي مجموعه آزمايشهاي مفصلي كه در اصل برای بررسی وجود «اتر» ترتیب داده بود و به مدت پنجاه سال ادامه داشت، براي اندازهگيري سرعت نور از همين روش استفاده كرد.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی با پیوند الکتریسیته و مغناطیس توسط ماكسوِل[8]، فیزیکدانان پی بردند که سرعت نور را بايد به طور عام در زمينة وسيعتر تابش الكترومغناطيسي ملاحظه كرد؛ چرا كه متوجه شدند نور، جزء مرئي طيف تابش الكترومغناطيس است و گسترة طول موجي برابر با 430 نانومتر براي نور بنفش تا 690 نانومتر را براي نور قرمز، شامل ميشود. يك تأييد تجربي مهمِ نظرية الكترومغناطيس ماكسول، اين است كه سرعت امواج در فضاي تهي براي تمام طول موجها در طيف الكترومغناطيسي يكسان و برابر با c است.
دقيقترين مقداري كه براي c تاكنون اندازهگيري شده است، مربوط به آزمايش اِوِنسون[9] و همكارانش در مؤسسه استانداردها واقع در بولدر، كلرادوي آمريكا است كه در سال 1972 ميلادي با استفاده از ليزر هليوم- نئون و ساعت اتمي سزيوم كه براي تعريف ثانيه به كار ميرود مقدار را به دست آورند. (ر.ک: هاليدي و رزنيك، 2-8)
از سوی دیگر، بعد از مطرح شدن نظريه نسبيت خاص توسط اينشتين در سال 1905 ميلادي، سرعت نور (c) در فيزيك دارای اهمیت بنیادی شد. در این نظریه، زمان به مثابه بُعد چهارم در كنار ابعاد سه گانه فضايي مطرح شده است. به اين ترتيب برای توصیف صحیح یک رویداد باید آن را در دستگاه فضا-زمان چهار بعدی در نظر بگیریم.
در اين نظريه، ثبات سرعت نور به عنوان دومين اصل موضوعي، مطرح شده است. این اصل موضوعي میگوید: «سرعت نور در خلأ مقداري ثابت و مستقل از دستگاه لَخت، چشمه و ناظر است». (وایدنر و سلز، 50)
از نتايج اين اصل در نظريه نسبيت خاص، اين است كه زمان سپري شده براي اشياء، طول و جرم آنها تابع سرعت آن شيء و سرعت نور باشد و اين سه كميت بنيادي، مقاديري نسبي باشند كه نسبت به ناظرهاي مختلف، مقادير مختلفي خواهند داشت؛ چيزي كه با درك عمومي ما از طبيعت نا همخوان است، اما آزمايشهاي بسيار، درستي اين نظريه را نشان دادهاند.
از طرف ديگر، در رابطه بسيار معروف هم ارزي جرم و انرژي اينشتين (E=mc2)، فاكتور سرعت نور، نقش اساسي ايفاء ميكند.
سرعت نور در قرآن
نحوه استدلال دكتر حسب النبي[10]
استاد فقید دكتر منصور حَسَب النبي که دکترای فیزیک خود را از آلمان غربی در 1962 میلادی دریافت نمود و سپس در دانشگاه عين شمس مصر به سمت استادی به تدریس اشتغال ورزید و به ارائه نظریهای درباره سرعت نور در قرآن پرداخت که موضوع این مقاله است. این نظریه در دسامبر 1989 ميلادي در چاپ اول کتاب الكون و الاعجاز العلمي في القرآن مطرح گردید. همچنین مشار الیه در کتاب دیگرش تحت عنوان اعجاز القرآن في آفاق الزمان و المكان، مفصلاً، نظریهاش را تشریح کرد. (همو، اعجاز القرآن في آفاق الزمان و المكان: 75).[11]
او در نظریه خود ادعا میکند كه سرعتي برابر با سرعت نور در قرآن كريم مطرح شده است. او با انجام يك سري محاسبات بر اساس آيه 5 سوره مباركه سجده، به اين نتيجه ميرسد كه سرعت «امر الهي» هنگام عروج از زمين، سرعتي برابر با سرعت سير نور دارد (همو، الكون و الاعجاز العلمي في القرآن: 389 به بعد و اعجاز القرآن في آفاق الزمان و المكان: 75 به بعد). در ادامه، نحوه استدلال او را همراه با توضيحات و تصاویر تکمیلی ذکر مینماییم.
همانگونه که گفته شد، استدلال او بر آيه 5 سوره مباركه سجده استوار است. در اين آيه آمده است:
«يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»
امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مىكند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد به سوى او بالا مىرود.
مطابق اين آیه، مسافتی که «أمر الهي»[12] هنگام عروج از زمين در يك روز طی میکند، برابر است با مسافت طي شده توسط ماه (يعني قمر كره زمين) در 1000 سال يا همان 12000 ماه؛ پس:
(رابطه 1)
كه در این رابطه، c : سرعت امر ياد شده در قرآن، : مدت زمان يك روز نجومي و : طول مسير حركت كره ماه در مدت زمان يك ماه نجومي است (شكل 1).
شکل 1: مسير حركت ماه در مدت زمان يك ماه نجومي، يك منحني به طول است.
در اينجا ناچار به ارائه توضيحاتي هستيم تا مطلب واضح شود.بر اساس وضعيت كره ماه (قمر) دو نوع سيستم تقويمي عمده، وجود دارد:
الف) سيستم هلالی (synodic): در اين سيستم، يك ماه هلالي برابر است با فاصله زمانی بین دو بدر متوالی است. در اين مدت، كره ماه از ديد ناظر زميني، نسبت به زمين و خورشيد دقيقاً به همان موقعيتي برميگردد كه در ابتداي ماه قرار داشت. به عبارت سادهتر، ماه نسبت به يك خط فرضي كه زمين را به خورشيد وصل ميكند، يك دور ميچرخد.
طبق اين سيستم، يك ماه هلالي برابر با 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه يا 29.53059 روز خورشیدی متوسط، ميباشد (هر روز متوسط خورشيدي، 24 ساعته است)[13]
ب) سيستم نجومي (sidereal): در اين سيستم موقعيت اجرام سماوي نسبت به ستارگان دوردست سنجيده ميشود. به اين ترتيب، يك روز نجومي، مقدار زماني است كه طول ميكشد زمين به وضعيت سابق خود نسبت به يك ستارة دوردست بازگردد و همين طور يك ماه نجومي، مدت زماني است كه طول ميكشد ماه به وضع سابق خود نسبت به يك ستاره دوردست برگردد. در حقيقت اين سيستم بر اساس ديد ناظري است كه خارج از منظومه شمسي، به حركات زمين و ماه مينگرد.
طبق اين سيستم، يك روز نجومي برابر با 23 ساعت و 56 دقيقه و 4.0906 ثانيه يا 86164.0906 ثانيه و يك ماه نجومي برابر با 27.321661 روز متوسط خورشيدي يا 27 روز و 7 ساعت و 43 دقيقه و 11.5 ثانيه يا 2360591.5 ثانيه و يك سال نجومي برابر با 365.25636 روز يا 365 روز و 6 ساعت و 9 دقيقه و 9.5 ثانيه يا 31558149.5 ثانيه است.[14]
همانطور كه ملاحظه ميكنيد، مدت يك ماه هلالي بيشتر از يك ماه نجومي است. اين مسأله به اين علت است كه زمين در مدار خود به دور خورشيد گردش ميكند و این امر باعث ميشود كه ماه براي رسيدن به موقعيت مشابهش نسبت به زمين و خورشيد، مسافت بيشتري را نسبت به موقعيت مشابهش نسبت به ستاره دوردست، بپيمايد.
اگر از اثر خورشيد بر روي حركت زمين و ماه صرفنظر كنيم يعني فرض كنيم كه زمين در سر جاي خود ساكن است و دور خورشيد حركت نميكند، در اين صورت، سيستم هلالي بر سيستم نجومي منطبق ميشود و شكل حركت ماه به دور زمين تقريباً دايرهاي خواهد شد كه شعاع ميانگين آن است و ماه آن را در 27.321661 روز ميپيمايد.
در شكل 2 به طور شماتيك، موقعيت كره ماه را در انتهاي ماههاي نجومي و هلالي با فرض مشترك بودن ابتداي هر دو بازه زماني مشاهده ميكنيد.
شکل 2: موقعيت كره ماه بعد از گذشت يك ماه نجومي و هلالي
دكتر حسب النبي در نظریه خود خاطر نشان میکند که باید در محاسبات خودمان از سيستم نجومي استفاده كنيم. او در این باره ميگويد كه ما سيستمهاي تقويمي متعددي را براي محاسبه به كار برديم و تنها سيستمي كه ما را به این جواب رساند، سيستم نجومي بود. اكنون ادامه محاسبات را پي ميگيريم.
بر اساس رابطه 1، مقدار سرعت امر الهي هنگام عروج از زمين برابر است با:
(رابطه 2)
در اين رابطه t يك روز نجومي و مقدار آن برابر با 86164.0906 ثانيه است و تنها كافي است مقدار را محاسبه و جايگزين كنيم.
مسافتي است كه كره ماه در مدت يك ماه نجومي () طي ميكند. پس براي محاسبه آن نيازمند دانستن سرعت كره ماه () هستيم.
(رابطه 3)
بايستي توجه كرد كه دو نوع سرعت براي ماه وجود دارد:
الف) سرعت ماه نسبت به زمين () كه از رابطهی زير ميتوان آن را محاسبه كرد:
(رابطه 4)
در اين رابطه شعاع ميانگين گردش ماه به دور زمين است و مدت گردش يك دور ماه به دور زمين يعني همان ماه نجومي است. پس:
ب) سرعت ماه نسبت به جهان يا همان ناظري كه در خارج از منظومه شمسي قرار دارد (). اين همان سرعتي است كه ما به آن نياز داريم.
در شرايط واقعي، همزمان با چرخش ماه به دور زمين، زمين نيز به دور خورشيد ميچرخد. پس اگر زمين در بازه يك ماه نجومي، به اندازه درجه به دور خورشيد گشته باشد، در اين صورت، بردار سرعت ماه ()، نيز به اندازه درجه، از راستاي اصلياش نسبت به ستاره دوردست، منحرف خواهد شد. در حاليكه اگر خورشيد را حذف كرده و سيستم مجزاي زمين- ماه را در نظر بگيريم، بردار سرعت ماه () در هر ماه نجومي دقيقاً به همان راستاي اصلياش نسبت به ستاره دوردست باز خواهد گشت.
با توجه به شكلهاي 3 و 4، مشخص ميشود كه ، مؤلفه بردار سرعت در امتداد راستاي اصلي حركت ماه نسبت به ستارهی دوردست ميباشد. يعني:
(رابطهی 5)
شکل 3: با گردش زمين به دور خورشيد به اندازه زاويه ماه هم به همان اندازه به دور خورشيد ميچرخد.
شکل 4: ماه به اندازه زاويه از راستاي اصلياش نسبت به ستاره دوردست منحرف شده است.
اندازه زاويه نيز بر اساس نسبت یک ماه نجومی به سال نجومی قابل محاسبه است:
با توجه به مقادير و ، از روی رابطه 5، مقدار قابل محاسبه است:
حال با توجه به رابطه 3 ميتوانيم را محاسبه كنيم:
اكنون ميتوانيم با توجه به رابطه 2، را محاسبه كنيم:
اگر اين مقدار را با مقدار سرعت نور بسنجيم، تطابق شگفتانگيزي را بين آن دو مشاهده ميكنيم. در واقع ميتوان اين دو عدد را مساوي دانست. تفاوت اين دو عدد، كمتر از كه نسبت به مقدار بسيار زياد سرعت نور خيلي ناچيز است. اين تفاوت ناچیز ممكن است از خطاي محاسباتی در گرد كردن اعداد يا دايره فرض كردن مدارهای بيضوي زمين و ماه يا تأثیر گرانش زمین و ماه یا عوامل دیگر ناشي شده باشد که در کل تأثیر آنچنانی در نتیجه به دست آمده ندارد.
ملاحظه میشود که مقدار به دست آمده از این محاسبات، در تطابق حیرت انگیزی با سرعت نوری است که توسط فیزیکدانان اندازهگیری شده است.
نقد و بررسي
آیه 5 سوره مبارکه سجده، یکی از بحث برانگیزترین آیات قرآن کریم میباشد که تفاسیر متعددی برای آن از زمانهای دور تا به امروز وجود داشته است. در کنار این آیه، آیه 47 سوره حج:
«وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ الله وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»
و آیه 4 سوره معارج:
«تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَة»
نیز با مضمونی مشابه، جزو سختترین آیاتی هستند که مفسران در درک آنها دچار مشکل بودهاند و اقوال متعددی پیرامون این آیات، مطرح شده است.
مهمترین مباحثی که درباره این آیه مطرح شده است، عبارتند از:
الف) منظور از «یوم» در این آیه چیست؟
ب) منظور از «تدبیر امر» و «عروج آن به سوی خدا» چیست؟
ج) آیا عدد «هزار» سال، به صورت حقیقی به کار رفته است یا مجاز؟
پاسخ برخی از مفسرین به این سؤالات را مرور میکنیم.
برخی از مفسرین، «یوم» را به «روز قیامت» تفسیر کردهاند و «فی یوم» را ظرف زمان برای انجام عروج گرفتهاند (مراغى، 105) در نتیجه «يَعْرُجُ إِلَيْه» را به معنای بازگشت همه چیز به سوی خداوند در قیامت و مقام قرب و حضور دانستهاند همانگونه که در آیاتی مانند «انا لله و انا الیه راجعون» آمده است. در این تفسیر، هزار سال، معادل یک روز از روزهای قیامت است که طول مدت یک موقف از مواقف پنجاهگانه قیامت است و آیه 4 سوره معارج به مدت تمام این مواقف اشاره دارد (قمی، 168؛ طباطبائی، 247-248؛ مکارم، 114-117؛ مدرسی، 210). این تفسیر، روایاتی به عنوان مؤید، دارد (ر.ک: حویزی، 222، بحرانی، 896)
برخی از مفسرین، «فی یوم» را ظرف زمان برای وقوع تدبیر و عروج با هم گرفته و واسطه این کار را فرشتگان دانستهاند که به تدبیر امور این عالم مشغول هستند و اعمال بندگان را در مصحفهایی مینویسند (زمخشری، 508) و منظور از عروج را، عروج فرشتگان به مکانی دانستهاند که خداوند برای آنها معین کرده است (طوسی، 294؛ طبرسی، 510) و هزار سال، زمانی است که اگر غیر فرشتگان این قوس نزول و صعود را طی میکردند باید وقت صرف میکردند: پانصد سال برای نزول و پانصد سال برای عروج (طوسی، 294؛ طبرسی، 510؛ ابوالفتوح رازى، 311-312؛ طبری، 59). به نظر میرسد این قول مبتنی بر اقوال برخی از صحابه و تابعین باشد (ر.ک: سیوطی، 171).
در این تفسیر عدد «هزار» سال به نحو حقیقت به کار رفته است اما برخی دیگر از مفسرین این عدد را کنایه گرفتهاند که برای رساندن «مقدار زمان طولانی» به کار رفته است و خصوصیتی ندارد (بیضاوی، 219؛ فخر رازى، 140؛ آلوسی، 118؛ مراغى، 105؛ ابن عاشور، 148؛ مکارم، 117) و کل آیه، برای رساندن عظمت باری تعالی میباشد.
با ملاحظه این اقوال و مقایسه آن با نظریه دکتر منصور حسب النبی، باید پذیرفت که این نظریه، با شیوهای کاملاً متفاوت، به بررسی آیه فوق پرداخته است و طبیعی است که مانند هر نظر دیگری، موافقان یا منتقدانی داشته، اشکالاتی بر آن وارد شود. از آنجا که این نظریه، جزء تفاسیر علمی قرآن، محسوب میشود، برای نقد این نظریه، بحث بررسی تطابق یا عدم تطابق آن با قواعد تفسیر علمی معتبر را پیشنهاد میکنیم[15] تا به شیوهای منظم و منصفانه این کار انجام بگیرد؛ اما از آنجا که این کار از حوصله این نوشتار، خارج است، به تحلیل دو مورد از مهمترین اشکالات، میپردازیم.
الف) اشکالات علمی
طبیعی است که اگر این نظریه، نتواند به اشکالات علمی مطرح شده، پاسخ دهد، از درجه اعتبار ساقط شده، نوبت به دیگر اشکالات نمیرسد. تا آنجا که امکانپذیر است این اشکالات را مطرح و در صدد پاسخگویی بر میآییم.
1. عدم استفاده از سيستم هلالي به جاي سيستم نجومي
چرا در این نظریه، به جاي اينكه از سيستم هلالي استفاده شود، يعني از ديد ناظر زميني، از سيستم نجومي استفاده شده است، يعني از ديد ناظر خارج از زمين؟ اين کار در حالي صورت گرفته است كه در خود آيه، فرموده است:
«أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»
هزار سال از آن سالهايي كه شما ميشماريد.
لذا ظهور در سالهاي هلالي دارد كه همان سال قمري معهود و آشناي عربها است.
امکان دارد که اين اشكال مد نظر دكتر حسب النبي هم بوده باشد. او ميگويد كه ما سيستمهاي تقويمي متعددي را براي محاسبه به كار برديم و تنها سيستمي كه این جواب را داد، سيستم نجومي بود؛ یعنی اگر از سیستم هلالی استفاده میکرد، با توجه به تغییر ارقام در فرمولهای محاسباتی، این نتیجه حاصل نمیشد.
او برای تأیید عمل خود در استفاده از سیستم هلالی به جای سیستم نجومی، بیان میکند كه فرق گذاري بين «شمردن سالها» با «محاسبات نجومي» بر اساس حركت ماه، در خود قرآن تصريح شده است؛ آنجا که در سوره يونس آيه 5 ميفرمايد:
«هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسَابَ»
او كسى است كه خورشيد را روشنايى و ماه را نور قرار داد و براى آن منزلگاههايى مقدّر كرد تا عدد سالها و حساب را بدانيد.
بنا به گفته ايشان، در اين آيه، عطف «عَدَدَ السِّنينَ» به «الْحِساب» از نظر ادبي، نشاندهنده مغايرت و عدم وحدت اين دو است. پس در اين آيه، دو كاربرد مجزا براي حالتهاي مختلف ماه بيان شده است: يكي سالشماري است كه بر اساس سيستم هلالي يا همان سال قمري صورت ميگيرد و ديگري انجام محاسبات است كه بر اساس سيستم نجومي است. امروزه اساس محاسبات دقيق در رصدهاي نجومي بر اساس اندازهگيريهايي است كه در سيستم نجومي انجام ميشود. در اين تحقيق نيز در محاسبات نجومی، سيستم نجومي است که جواب ميدهد.
شايد بتوان اين نكته را برای تکمیل جواب دكتر حسب النبي اضافه كرد كه در آيه 5 سوره سجده، بيان رويدادها از ديد ناظري خارج از زمين است؛ چرا كه لفظ «يوم» در آيه 47 سوره حج که مشابه این آیه است، برای «يك روز نزد پروردگار» به کار رفته است. بنابراين استفاده از سيستم نجومي، خالی از وجه نيست.
همچنین شاید بتوان مؤيدی از طرف نظريه نسبيت اينشتين براي توجیه عمل دکتر حسب النبی در استفاده از سیستم نجومی، پیدا کرد. بر اساس نظریه نسبیت عام اینشتین، حضور اجرام سماوی سنگین همانند خورشيد، خصوصيات هندسي فضا-زمان را تغيير ميدهد. مطابق این نظريه، این قبیل اجرام، سبب خميدگي در فضا میشوند و ما این اثر را به صورت نیروی گرانش احساس میکنیم. پس چهار چوب مختصات ناظر زمینی به دلیل وارد شدن نیروی جانب مرکز گرانشی و شتاب به آن، نالَخت بوده، در نتيجه، سرعت نور بر اساس اصل دوم نسبيت خاص براي این ناظر نميتواند ثابت و برابر با c باشد.
با توجه به اين نكته، براي اينكه سرعت نور از ديد ناظر زمینی، مقداري ثابت و برابر با c باشد، بایستی نیروی گرانشی خورشید و در اصل، وجود آن را ناديده گرفت. این صورت، همانگونه که در توضیح سیستم نجومی گفتیم، به معنای صرفنظر کردن از اثر خورشيد بر روي حركت زمين و ماه و ساکن فرض کردن زمين در سر جاي خود و کنار گذاشتن حرکت انتقالی زمین به دور خورشيد است. در اين صورت، سيستم هلالي بر سيستم نجومي منطبق ميشود و مدار حركت ماه به دور زمين تقريباً دايروي خواهد شد که ماه آن را در طول 27.321661 روز، ميپيمايد.
2. تغییر سرعت چرخش زمین به دور خود و تغییر طول مدت شبانهروز
اشکال دیگری که به این نظریه، میتوان وارد کرد، این است که از نظر علمی ثابت شده است که طول مدت شبانهروز، از زمان پیدایش کره زمین تا به امروز کندتر شده و در آینده نیز این روال ادامه پیدا خواهد کرد.
در ابتداي عمر 4.5 ميليارد ساله زمين، سرعت چرخش كامل زمين به دور خودش در حركت وضعي، برابر با 4 ساعت بوده است؛ يعني به طور متوسط شب و روز 2 ساعت بيشتر دوام نداشتند. كمكم سرعت دوران وضعي، كُند شده و بعد از 4 ميليارد سال به 22 ساعت رسيد و بعد از 4.5 ميليارد سال به حدود 24 ساعت رسيده است. البته اين كند شدن تدريجي سرعت چرخش زمين، بسيار آهسته صورت ميگيرد و بر طبق محاسبات انجام گرفته در حدود 0.001 تا 0.002 ثانيه در هر قرن تخمين زده ميشود (حسب النبي، الكون و الاعجاز العلمي في القرآن: 408). از اين رو اصلاً براي انسان محسوس نيست و تنها به كمك ساعتهاي اتمي بسيار دقيق پيشرفته قابل اندازهگيري است. این مسأله به معنای تغییر «طول مدت شبانهروز» خواهد بود که تحت عنوان t در رابطه 1 به کار رفته است. با تغییر در مقدار t در گذشته یا آینده، مقدار به دست آمده برای c نیز متفاوت خواهد شد.
در پاسخ به این اشکال، گفته میشود که آهستهتر شدن چرخش زمين، خود ناشی از اثراتی است که ماه و خورشید، بر روی آن داشتهاند. از جمله این عوامل، اثر تدريجي جزر و مد اقيانوسها است كه خود ناشي از جاذبه ماه است.[16]
بنا بر قانون بقای اندازه حرکت زاویهای در سیستم زمین- ماه، اثر متقابل کاهش سرعت چرخش زمین به دور خود، افزایش فاصله کره ماه از زمین است که هر سال به اندازه 3.8 سانتیمتر میباشد.[17]
این افزایش فاصله، به منزله افزایش L در رابطه 1 میشود. همچنین سرعت چرخش ماه به دور زمین نیز افزایش مییابد. از این رو، احتمالاً افزایش t با افزایش L و V خنثی خواهد شد؛ البته اثبات این مسأله نیاز به محاسبات جدید دارد.
3. متغییر بودن زاويه و ثابت انگاشتن آن در محاسبات
اشکالی که مطرح است این است که طبق شکل 4، زاويه از ابتدای ماه نجومی، از صفر درجه تا متغیر است. به چه دلیل، صرفاً اندازه آن در آخر ماه نجومی، لحاظ شده است؟
به نظر میرسد این اشکال وارد میباشد، مگر اینکه از طریق محاسباتی به روش انتگرالی یا دیگر روشها، بتوان پاسخی برای این اشکال پیدا کرد.
البته امروزه با پیشرفت ابزارهای محاسباتی و دقیقتر شدن اطلاعات نجومی، با افزودن پارامترها و برنامهنویسی رایانهای میتوان محاسبات مطرح در این نظریه را دقیقتر انجام داد که به این ترتیب اشکال فوق و دیگر اشکالاتی که به ذهن خطور مییابد، یا بر کرسی نشسته یا رد خواهد شد.
ب) اشکالات اعتقادی
1. خلط امر الهی مجرد با نور مادی
در اين آيه صحبت از نور نشده بلكه صحبت از امر الهي یا فرشتگان است و قطعاً اين دو، مفهومهاي متفاوتي دارند که یکی مجرد و غیر مادی و دیگری مادی است و مسلماً نميتوان این دو را با هم يكي دانست. آیا میتوان این حرف را زد که امر الهی از زمين با سرعت نور به سمت پرودگار عروج میکند؟ اگر این عروج، مربوط به فرشتگان باشد، آیا صحیح است که این سرعت را به فرشتگان نسبت دهیم؟
در جواب ميتوان گفت كه در اين تحليل، ادعا نشده است كه امر الهي همان نور مادي و از جنس امواج الكترومغناطيس است بلكه نشان داده شده است كه بر امر الهي یا هر واقعیت دیگر فاعل عمل عروج، همان شرايطي حاكم است كه بر رفتار نور حاكم است و اين مشابهت را ميرساند نه همانندي را.
2. لزوم تعیین جا و مکان برای ذات باریتعالی در این نظریه
آیا اینگونه تفسیر کردن آیات متشابه، به معنای تعیین جا و مکان برای خداوند متعال نیست؟ اگر این نظریه درست باشد، مفهوم آن این است که خداوند به اندازه هزار سال نوری از زمین فاصله دارد در حالی که کائنات بسیار وسیعتر از این مقدار است و بنابر نظر اکثر مفسرین، تمام این کائنات محصور در آسمان اول است و عرش الهی در آسمان هفتم و ماورای عالَم مادی است. اگر موجوداتی در کهکشانهای دیگر باشند، آیا عروج امر الهی برای آنها به سوی خداوند، طولانیتر از ما خواهد بود؟ آیا یک روز طول میکشد تا امور بندگان ساکن در روی زمین به خداوند رسانده شود و برای سایر موجودات با زمانهای متفاوت؟
در پاسخ باید گفت که اولاً عین این اشکال، در وهله اول، به قول دوم از نظر مفسرین که عروج را به فرشتگان نسبت دادهاند و برای رفت و برگشت آنها زمان تعیین کردهاند، وارد میشود. چرا کسی بر نظرات آنها که در تفاسیر فراوانی آمده است، اشکالی نمیگیرد؟
ثانیاً این نظریه، هیچ ادعایی راجع به مباحث کلامی و فلسفی ندارد؛ هر چند بر روی این مباحث، اثر گذار است. اين كه واقعيت امر الهي چيست، عروج به سمت ربّ يعني چه و آيا براي خدا مكان و زمان معني دارد يا نه، سؤالهايي است كه متكلمين و فلاسفه اسلامي بايد به آن پاسخ بدهند.
این نظریه، صرفاً با انجام محاسباتی طبق فرمولی که از ظاهر الفاظ قرآن، الهام گرفته است، به سرعتی میرسد که برابر با سرعت نور است. حال اگر درستی این محاسبات، اثبات شود، درک ارتباط داشتن یا نداشتن محصول این نظریه به عنوان یک واقعیت هستیشناسانه با مباحث اعتقادی، کلامی، فلسفی و... نیازمند کار میان رشتهای در این حوزهها است و چه بسا سعه صدر نشان دادن درباره نظریههای نوین، به گسترش مرزهای دانش و تولید علم در آن عرصهها منجر شود. نهایت امر این است که اگر تبعات و لوازم یک نظریه، منجر به تالی فاسد شود، با دلیل و برهان آن را کنار میگذاریم؛ نه صرفاً بر اساس معلومات پیشین.
ثالثاً ما اعتقاد داریم که در آیات قرآن کریم، علاوه بر بحث بطون، امکان استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا وجود دارد که این معانی متعدد همزمان مورد اراده و صادق میباشند. این مسأله باعث میشود که الفاظ قرآن، تاب و تحمل معانی متعددی را دارا باشند که این خود، عظمت قرآن را میرساند.
چه بسا این نظریه که فرمول اصلی آن از ظاهر الفاظ آیه استنباط شده اما نتیجه آن جزو دلالتهای التزامی است، در صورت پاسخ دادن به اشکالات علمی و اثبات نهایی آن، خود یکی از معانی آیه باشد که تاکنون مغفول مانده بوده و در کنار دیگر معانی، همانند تفسیر یوم در آیه به روز قیامت، قرار بگیرد و معلومات اضافهتری را در اختیار بشریت قرار دهد.
نتیجه
دایره تفسیر علمی قرآن کریم، هر روز گستردهتر میشود و این کتاب آسمانی، با معلومات علوم تجربی بیشتر از قبل مورد کنکاش قرار میگیرد و برخی از آنها منجر به اثبات اعجاز علمی قرآن میشود اما بایستی در این راه قواعد تفسیر علمی معتبر، مراعات شود. در مقام نقد و بررسی این نظریات هم بایستی رعایت یا عدم رعایت این قواعد به طور منصفانه مورد قضاوت قرار گیرد و به تبعات و لوازم آنها دقت شود.
در خصوص نظریه دکتر منصور محمد حسب النبی، برخی اشکالات مطرح میشود که برخی قابل جواب دادن است و برخی دیگر برای پاسخگویی، نیازمند تحقیق بیشتر است و بدون آن، قضاوت درباره این نظریه، دور از انصاف خواهد بود.
بدون لحاظ کردن ایرادات و پاسخها، صرف این که از آیات قرآن، بتوان ایدهای گرفت که منشأ محاسبات و استنتاجهای فراوان شود و در نهایت منجر به جوابی شود که ابعاد فراوانی دارد، هیجان انگیز و قابل تأمل است و نقطه عطفی در روش بررسی مسائل علمی قرآن کریم میباشد و نشان دهنده عظمت این کتاب آسمانی و وجود ابعاد نامکشوف برای آن است.
منابع
1. قرآن کریم، ترجمه ناصر مكارم شيرازى، چاپ دوم، قـم، دارالقرآن الكريم (دفتر مطالعات تاريخ ومعارف اسلامى)، 1373.
2. آلوسى سيد محمـود، روح المعانى فـى تفسير القرآن العظيم، ج 11، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلميه، 1415 ق.
3. ابن عاشور محمد بن طاهر، التحرير و التنوير، ج 21، چاپ اول، بيروت، موسسه التاريخ العربی، بی تا.
4. ابوالفتوح رازى، حسيـن بـن عـلى، روض الجنـان و روح الجنان فـى تفسيرالقرآن، ج 15، چاپ اول، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1408 ق.
5. بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، ج 3، چاپ اول، تهران، انتشارات بنياد بعثت، 1416 ق.
6. بيضاوى، عبد الله بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج 4، چاپ اول، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1418 ق.
7. حسب النبي، منصـور، اعجـاز القرآن في آفاق الزمـان و المكان، قاهره، دارالفكر العربي، 1996 م.
8. ------------، الكـون و الاعجـاز العلمي فـي القـرآن، چاپ سوم، قاهره، دارالفكر العربي، 1996 م.
9. حويزى، عبد على بن جمعه، نور الثقلين، ج 4، چاپ چهارم، قم، انتشارات اسماعيليان، 1415 ق.
10.زمخشرى، محمود بن عمر، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 3، چاپ سوم، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407 ق.
11.سيوطى، عبدالرحمن بن ابىبكر، الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج 5، چاپ اول، قم، كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، 1404 ق.
12.طباطبائى، سيد محمد حسين، الميـزان فى تفسيـر القـرآن، ج 16، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417 ق.
13.طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 8، چاپ سوم، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1372 ش.
14.طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 21، چاپ اول، بيروت، دار المعرفه، 1412 ق.
15.طوسى، محمد بـن الحسن، التبيان فـى تفسير القـرآن، ج 8، چاپ اول، بيروت، دار احياء التراث العربى، بی تا.
16.فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتيح الغيب (تفسیر کبیر)، ج 25، چاپ سوم، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1420 ق.
17.قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمى، ج 2، چاپ سوم، قم، دار الكتاب، 1367 ش.
18.مدرسي، سيد محمد تقي، من هدی القرآن، ج 10، چاپ اول، تهران، دار محبى الحسين، 1419 ق.
19.مراغى، احمد بن مصطفى، تفسير المراغى، ج 21، چاپ اول، بيروت، داراحياء التراث العربى، بی تا.
20.مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه، ج 17، تهران، دار الكتب الإسلاميه، 1374.
21.وایدنر، ریچارد و سلز، رابرت، مبانی فیزیک نوین، ترجمه علی اکبر بابایی و مهدی صفا، چاپ چهارم، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1379 ش.
22.هاليـدي، ديويـد و رزنيك، رابـرت، فیزیک، ج 4، ترجمه محمدرضـا بهاري، چاپ دوم، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1376 ش.
23. Adam Hadhazy, "Fact or Fiction: The Days (and Nights) Are Getting Longer", scientific american, June 14, 2010; Visible on the: http://www.scientificamerican.com/article/earth-rotation -summer-solstice
24. http://www.britannica.com/EBchecked/topic/543024/sidereal-month
25. http://en.wikipedia.org/wiki/Month
26. http://en.wikipedia.org/wiki/Orbit_of_the_Moon
27. http://www.islamicity.com/Science/960703A.SHTML
http://www.space.com/3373-earth-moon-destined-
[1]- پژوهشگر علوم قرآنی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
[2]- عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی تهران
[3]- Ole Cristensen Romer، (1646-1710) منجم دانماركي.
[4]- James Brady، (1693-1762) منجم انگليسي.
[5]- Armand Hippolyte Louis Fizeau، (1819-1896) فيزيكدان فرانسوي.
[6]- Jean Bernard Léon Foucault، (1819-1868) فيزيكدان فرانسوي.
[7]- Albert Abraham Michelson، (1852-1931) فيزيكدان آمريكايی.
[8]- James Clerk Maxwell، (1831-1879) فيزيكدان اسكاتلندي.
[9]- Keneth M. Evanson (1932-2002) فیزیکدان آمریکایی.
[10]- Dr. Mansour Hassab-Elnaby (1931-؟)، دکترای فیزیک از آلمان غربی در 1962 میلادی، استاد فيزيك دانشگاه عين شمس مصر، رئیس جمیعیت اعجاز علمی قرآن کریم در مصر و دبیر گروه فیزیک و نجوم و زمینشناسی آن.
[11]- علاوه بر آن در سایت www.islamicity.com مقالهای به زبان انگلیسی با عنوان"A New Astronomical Quranic Method for The Determination Of The Greatest Speed C" از او چاپ شده است که به شرح این نظریه میپردازد (http://www.islamicity.com/Science/960703A.SHTML).
[12]- در اينجا فعلاً به ماهيت امر الهي هنگام عروج از زمين نمیپردازیم.
[13] -http://en.wikipedia.org/wiki/Month
[14] -http://www.britannica.com/EBchecked/topic/43024/sidereal-month
[15]- برای آشنایی با ضوابط و معیارهای تفسیر علمی معتبر، ر.ک: رضایی اصفهانی، محمدعلی، منطق تفسیر قرآن 5 (قرآن و علوم طبیعی و انسانی)، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، 1392، ص 239.
[16]- حسب النبي، إعجاز القرآن في آفاق الزمان و المكان: 63
http://www.space.com/3373-earth-moon-destined-disintegrate.html.
[17] -http://en.wikipedia.org/wiki/Orbit_of_the_Moon
مهدی دانشیار مشاور در برگزاری کلاسهای نجوم وستاره شناسی09303897350-55951286