بسم الله الرحمن الرحیم
تحلیل سخنان مقام معظم رهبری پیرامون زندگی امام سجاد
خلاصه متن سخنرانی:
درباره امام سجاد سخن گفتن و سیره نوشتن کار دشواری است زیرا زمینه معرفت و آشنایی مردم با این بزرگواربسیار زمینه نامناسبی است.وقتی زندگی امام سجاد را بنگرید حوادث متنوع و جالب توجه زیاد خواهید دید.لیکن اگر همه اینها را گردآورید به سیره امام سجاد دست نخواهید یافت.سیره هر کسی به معنای واقعی آنگاه رو شن می شود که ما جهت گیری کلی آن شخص را بدانیم و سپس به حوادث جزیی زندگانی او بپردازیم.اگر آن جهت گیری کلی دانسته شد آن حوادث هم معنا پیدا می کنند چنانچه پیدا نشود یا غلط دانسته شد آن حوادث جزیی هم بی معنا یا دارای معنی نادرستی خواهد شد و بیوگرافی امام فهمیده نخواهد شد.نخستین بحث ما درمو رد جهت گیری کلی امام سجاد است.پس از صلح امام حسن اهل بیت به این قانع نشدند که در خانه نشسته و تنها احکام الهی را آنچنان که می فهمند بیان کنند بلکه از همان ابتدای صلح برنامه همه امامان این بود که مقدمات را فراهم کنند تا حکومت اسلامی به همان شیوه ای که مد نظرشان بود بر سر کار آورند .بنابراین در کل زندگی امام سجاد باید درجست و جوی این هدف وخط مشی کلی باشیم.تمام جملاتی که آن حضرت بیان کردند ،دعاهایی که خواندند،مناجاتها و راز و نیازهایی که به صورت صحیفه سجادیه درآمده است ،موضع گیری دربرابر عبیدالله بن زیاد،حرکت امام در رویارویی با عبدالملک بن مروان قدرتمندترین خلفای عباسی،برخورد با عمربن عبدالعزیز،برخورد با یاران و علمای درباری را باید به دقت بررسی کرداگر با این توجه وارد زندگی امام سجاد شویم در می یابیم که هدف ایشان عبارت بوده است از تحقق بخشیدن به حکومت خدا در زمین و عینیت بخشیدن به اسلام و از پخته ترین فعالیت ها و کارآمدترین آنها استفاده کرده است تا توانسته قافله اسلامی را پس ار واقعه عاشورا تا اندازه چشم گیری پیش ببرد .حادثه کربلا تکان سختی در ارکان شیعه و بلکه در تمام دنیای اسلام پدید آورد.رعب شدیدی دنیای اسلام را فراگرفت.نشان داد که سخت گیری از آنچه تا کنون تصور می شده بالاتر است.فساد فکری جامعه،فساد اخلاقی و سیاسی و وجود شخصیت های بزرگی که سر در آخور تمنیات مادی کرده بودند که به وسیله حکومت هم برآورده می شد نشان می داد که مردم باید از غرقاب فساد بیرون می آمدند و لب لباب دین و جهت گیری های معنوی جامعه احیا می شد.اما ایجاد حکومت اسلامی در آن شرایط احتیاج به چند چیز داشت:
1-باید اندیشه درست اسلامی که ایمه حاملان آن هستند و مبنای حکومت اسلامی است تدوین و منتشر می شد تفکر اسلامی هم عبارت است از هدف گیری معنویات و حرکت در راه رسیدن به آرمانهای معنوی و اسلامی و انسان در رابطه با خدا و در رابطه با تکالیف قرار دادن.این درست نقطه مقابل آن چیزی است که حرکت مادی مردم آن روز ایجاد می کردبزرگترین نقش امام سجاد ایجاد تفکر اسلامی یعنی توحید ،نبوت ،مقام معنوی انسان ،ارتباط انسان با خدا است و مهمترین نقش صحیفه سجادیه نیز همین است.در همان وقتی که همه مردم دنیای اسلام در جهت مادی گری و انگیزه های مادی کار می کنند و از شخص خلیفه تا علمای اطراف او من جمله ابن شهاب زهری همه در فکر خودخواهی و دنیاخواهی هستند امام سجاد خطاب به مردم می گویند" آیا کسی نیست که این پس مانده دهان سگ را به اهلش گذارد"
2-آشنا کردن مردم را نسبت به حقانیت آن کسانی که حکومت باید در دست آنان باشد.لذا باید مردم را نسبت حقانیت اهل بیت و این که مقام امامت و ولایت و حکومت حق آنهاست روشن کنند
3-ایجاد تشکیلات شیعی
البته امام در فکر این نبودند که حکومت را در زمان خود ایجاد کنند چون می دانستند که این در آینده یعنی در دوران امام صادق امکان پذیر می شد
حال با این توضیحات وارد زندگی امام می شویم و به بررسی کلام ایشان که بهترین منبع برای این منظور است می پردازیم.قبل از آن لازم است این نکته را یارآور شویم که امام چون در دوران اختناق زندگی می کردند نمی توانستند مفاهیم مورد نظرشان را به صورت علنی بیان کنند لذا در بیانات خود از شیوه موعظه استفاده می کردند:
بیانات امام سجاد:
الف-خطاب هایی به عامه مردم:در این خطاب ها دایما به آیات قرآن استناد می شود و چیزی که دستگاه حکومت را مورد خطاب قرار دهد وجود نداردو صرفا بیان اعتقادات هم به صورت موعظه است مثلا در جایی بیان می کنند"بترس از آن وقتی که تو را در قبر می گذارند و نکیر و منکر به سراغ تو می آیند و اولین چیزی که از تو سوال می کنند از خدای توست که او را عبادت می کنی و از پیامبری که به سوی تو آمد ....و از امامی که تو ولایت آن را پذیرفتی"مسیله امامت در زبان امامان یعنی حکومت اسلامی که در اینجا بیان می کنند یعنی آن کسی که ما هم دینمان را از او یاد می گیریم هم اداره اموردنیای ما به دست اوست لیکن شما تصور کنید که در طول قرن های متوالی چطور این مسیله در شیعیان جا افتاده بودمردم خیال می کنند یک نفر در جامعه حکومت می کند که مالیات می بندد صلح می کند جنگ می کند یک نفر هم هست که دین مردم را اصلاح میکنداصلا فکر این که در زندگی انسان میدانی برای مسابقه در خیرات و معنویات است از ذهن مردم خارج شده بود و کسی به فکر فراگرفتن این امور نبود و اگر هم فرا می گرفتند فقط ظواهر را فرا می گرفتند
ب-بیاناتی که خطاب به عده خاصی است:این عده مخالف حکومتند و پیروان امامند همانند"خداوند ما وشما را از کید ستمگران و سرکشی حسودان و حرکت جبارانه جباران محفوظ بدارد." و گاه با خطابهایی نظیر "ایها المومنون" صورت می پذیردنظیر"ای مؤمنان طاغوت ها شما را فریب ندهند ..."در این جا آن نوا و آهنگ اصلی در خطاب به مؤمنین حفظ آنان برای ساختن کادرهای آینده است.خطر بزرگی که این مبارزین را تهدید می کند این است که اینان به آن رفاه گرایش پیدا کنند ،رفاهی که به قیمت دست شستن از مبارزه مقدس است.امام می خواهد از مؤمنین کادرهای لازم برای مواقع لازم را بسازد لذا این ها را از جذب شدن به قطب های قدرت و جذب شدن به رفاه کاذب بر حذر می دارد و بارها از رژیم حاکم یاد می کند.مثلا جایی می فرماید "آنچه که برای شما هر روز و شب وارد می شود از فتنه های تاریک ،بدعت های جدید ،از سنت های ظالمانه و سختی های دوران ،قدرت سلطان و وسوسه شیطان ،دل ها را از آن جهتی که دارند باز می دارد و از انگیزه و نشاط مبارزه می کاهد و موجودیت هدایت را از یاد این ها می برد و آن ها را از شناسایی اهل حق به فراموشی می برد"امام دارد این ها را شاداب و سرزنده نگه می دارد برای روزی که وجودشان بتواند در راه ایجاد حکومت اسلامی مؤثر باشد.
ث-رساله حقوق امام سجاد نیز مورد دیگری است که در آن حق چشمت ،حق زبانت،حق دستت،حق جامعه اسلامی بر تو،حق تو برجامعه اسلامی و......بیان می شود . تمام این گونه حقوقی که تنظیم کننده مناسبات میان افراد در نظام اسلامی است در این رساله بیان شده است.امام خیلی آرام بدون این که نامی از حکومت آینده ببرد مناسبات نظام آینده را بیان می کند و مردم را با حکومتی که در آینده ایجاد خواهد شد آشنا می کند.
د-کتاب صحیفه سجادیه نیز مجوعه ای از دعاهاسست درباره همه موضوعاتی که انسان در یک زندگی بیدار و هوشیارانه به ان موضوعات توجه داردو انگیزه های یک زندگی اسلامی را در دل انسان زنده می کند
ذ-در زندگی امام سجاد تعرض صریح و آشکار از قبیل آن چه که در زندگی برخی ایمه می بینیم مشاهده نمی شود.لکن با این حال در لابه لای کلمات ایشان که احتمالا مربوط به اواخر زندگی و دوان طولانی امامت ایشان است جلوه هایی از تعرض به دستگاه حکومتی مشاهده می شود.گاه در پوشش تعلیمات معمولی و عادی دینی است.نظیر حدیث "بنی امیه برای مردم راه فراگرفتن ایمان را باز گذاشتند اما راه فراگرفتن شرک را بستند بدین خاطر که اگر مردم را به شرک کشاندند مردم متوجه نشوند" در مورد حج نماز روزه و.....هم چنین توحید و نبوت سخن بگویند ولی از شرک حرفی نزنند زیرا اگرمردم شرک را می شناختند می فهمیدند که آن چه که بنی امیه آنها را دارند به سوی آن سوق می دهند شرک است
مگاتبات امام و عبدالملک بن مروان نیز نمونه ای دیگر از تعرضات به حکومت است. او نامه ای نوشت به حضرت و ایشان را به خاطر ازدواج با کنیزشان سرزنش کرد حضرت هم در پاسخ به او نامه نوشتند که"این کار پستی و خواری برای مسلمان ندارد پستی و خواری پستی جاهلیت است"به صورت طنز و خیلی لطیف او را متوجه کار پدرانش در دوران جاهلیت کردندیعنی شما از خاندان پست و جاهلی هستید و این رویه پست در شماست
ر-اعتراض امام به علمای درباری: نیز زمینه مساعد برای یک حرکت اسلامی که منجر به تشکیل حکومت علوی شود را ایجاد می کرد.برخورد این بزرگوار با سررشته داران فکر و فرهنگ جامعه یعنی علما و شعرا.اینها کسانی هستند که فکر و ذهن مردم را هدایت می کنند و آنان را با وضعی که علمای بنی امیه و بنی عباس می خواستند در جامعه باشد عادت می دادند و نسبت به آن وضع تسلیم می کردندیک نمونه برخورد مربوط است به برخورد با محمد بن شهاب زهری.وی ابتدا از شاگردان امام سجاد بود پس از این که وابسته به دستگاه خلافت می شود مانعی نداشته که علیه امام سجاد و تشکیلات خاندان علوی احادیثی جعل کند.او استناد می کند به پیغمبر که مراد از "انسان" در آیه " و کان الانسان اکثر شیء جدلا" امیرالمؤمنین است.یا روایت دیگری که در آن می گوید حمزه سیدالشهدا شراب می خورده است.جعل این دو روایت به جهت حمایت از خاندان اموی در مقابل ایمه هدی (ع) است.امام در نامه ای که به او می نویسد با عباراتی نظیر " کفانا الله و ایاک من الفتن و رحمک من النار خداوند ما و تو را از فتنه ها نگاه دارد و تو را از آتش رحم کند" یا "إعلم أن ادنی ما کتمت و أخف ما احتملت ان أنست وحشة الظالم و سهلت له طریق الغی بذنوبک منه حین دنوت و اجابتک له حین دعیت بدان کمترین چیزی که کتما ن کردی و سبک ترین چیزی که تحمل کردی این است که وحشت ستمگران را تبدیل به راحتی و انس کردی و راه گمراهی را برای آنان هموار ساختی و این را این گونه انجام دادی که به او نزدیک شدی و هربار که تو را دعوت کرد او را اجابت نمودی" او را خطاب قرار می دهند.جمله تکان دهنده دیگری در این نامه است"آیا این چنین نبود و تو ندانستی که وقتی آنها تو را به خودشان نزدیک کردند از تو محور و قطبی به وجود آوردند که آسیای مظلمه های آنان برآن قطب می گردد.....آنها به وسیله تو در دل علما شک ایجاد کردند و به وسیله تو دل های جاهلان را به سوی خود جذب نمودند......."(1)
تحلیل:
از بیانات مقام معظم رهبری برمی آید که هدف تمام ایمه فراهم کردن زمینه مناسب برای تشکیل حکومتی است که آن حکومت ظهور اراده الله در تمامی ابعاد زندگی باشد .همان اراده ای که در آیه " وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوافِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين"(قصص:5)بیان شده است .علامه طباطبایی ضمن بحث روایتی در این آیه می فرماید"در معانى الاخبار به سند خود از محمد بن سنان، از مفضل بن عمر، روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) شنيدم، مىفرمود: رسول خدا (ص) نگاهى به على و حسن و حسين (ع) كرد و گريست و فرمود: شما بعد از من مستضعف خواهيد شد، مفضل مىگويد عرضه داشتم معناى اين كلام رسول خدا (ص) چيست؟ فرمود: معنايش اين است كه: بعد از من شما اماميد، چون خداوند عز و جل مىفرمايد:" وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ". پس اين آيه تا روز قيامت در باره ما جريان دارد و اين پيشوايى تا روز قيامت در ما جارى است....
در اين كه آيه مذكور در باره ائمه اهل بيت (ع) است، روايات بسيارى از طريق شيعه رسيده است، و از اين روايت برمىآيد كه همه روايات اين باب از قبيل جرى و تطبيق مصداق بر كلى است.
و در نهج البلاغه فرموده: دنيا بعد از همه سركشىهايش سرانجام زير بار ما خواهد رفت و رو به ما خواهد نمود همانند شترى كه در آغاز بچه خود را شير نمىدهد و لگدپرانى مىكند و سرانجام به وى ميل و عطوفت مىكند آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:" وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ"......."(2)
ازتأمل در کلام علامه طباطبایی هم چنین مقام معظم رهبری و روایات فراوان دیگر برمی آید که این حکومت پس از به استضعاف کشیده شدن به تحقق می پیوندد.بدین معنا که برپایی حکومت الله در زمان امامت امام علی(ع) تا امام حسن عسگری(ع) محقق نمی شود و همان طور که در روایات آمده است به دست آخرین منجی بشریت و خاتم الاوصیا به ظهور می رسد.این وعده ای است که در کتب آسمانی پیشین نیز داده شده است.هم چنین این مطلب به ذهن خطور می کند که تربیت شاگردان توسط این امامان بزرگوار نیز ارتباط تنگاتنگی با این هدف داشته باشد و به منظور تامین نیروها و کادری هست که در این زمان یعنی در حکومت منجی سودمند باشند.لذا برای دست یابی به سیره حضرات معصومین در ابعاد مختلف اخلاقی ،سیاسی و..... باید از این نکته غفلت نکرد که سیره آن بزرگواران ارتباط تنگاتنگی دارد با اراده خداوند که همان عینیت بخشیدن و به ظهور رساندن اراده خدا در تمام ابعاد زندگی است.