کپلر دو قانون خود یعنی سطوح مساوی و بیضوی بودن مدارات سیارات را ارائه داده بود ولی این دو قانون وی را راضی نمیکرد چرا که این دو قانون میتوانست در مورد هر یک از سیارات به صورت مستقل راهکارهائی را ارائه دهد ولی انسجام سیارات و ترتیب قرار گرفتن سیارات و ارتباط خاصه آنها و نظم آنها را در برنداشت. همانطور که میدانیم کپلر اولین قدم خود در ستارهشناسی را با کار روی ارائه هندسی چگونگی قرارگیری سیارات در مدارات به روشی ریاضی با استعانت از چند وجهیها شروع کرد. حال که دو قانون تجربی درباره سیارات یافته میبایست یک اصلاحیه هم روی اولین مقاله خود براساس تئوری تجربی و کاربردی جدیدی انجام میداد. لاجرم ترتیب قرار گرفتن سیارات حول خورشید در دستور کا وی قرار گرفت. وی در بررسیهای خود متوجه شد اولاً پرید گردش هر سیاره به دور خورشید با فاصله آن سیاره از خورشید متناسب است. و تناسب بدین لحاظ است که هر قدر که از خورشید دور میشویم دوره تناوب افزایش مییابد و هر قدر به خورشید نزدیک میشویم دوره تناوب کاسته میشود اما این تناسب چگونه است؟ آیا مستقیم است؟ کپلر چیزی که در دست داشت دادههای رصدی تیکوبراهه بود. و فاصلههایی که خود و بعدها بُد به دست آورده بودند با مقایسه جدول این دورههای تناوبی و فاصله سیارات تا خورشید و با نبوغ ریاضی خود ارتباط تناسبی بین فاصله سیارات تا خورشید و دوره تناوب گردش را به اینگونه ارائه داد که یعنی که k مقداری ثابت است. این رابطه در مورد همه سیارات حتی سیارات دونبالهدار هم صادق بود.