روزه برای این است که ثروتمند و نیازمند با هم مساوی شوند ، بدین معنا که ثروتمند (در حالت طبیعی) طعم گرسنگی را نمیچشد تا بر فقیر رحم نماید، زیرا بر بهرهمندی از هر چه اراده میکند قادر است به همین دلیل، خداوند عزوجل اراده فرمود بین مخلوقاتش تساوی ایجاد نمایند بدین صورت که به ثروتمند حس گرسنگی و درد را بچشاند تا (این شخص ثروتمند) ناتوان را احسان، و گرسنه را، اطعام نماید».
بررسی سخنان ائمه(علیهم السلام) نشان می دهد که روزه دارای آثار و برکاتی دارد که در ذیل به برخی از مهمترین آنها که رابطهای مستقیم با کرامت انسان دارند اشاره میگردد:
روزهداری و عدالت اقتصادی
بعضی اصحاب ائمه (علیهم السلام) از آنان راجع به فلسفه روزهداری سۆال میکردند، مانند حدیث زیر:
حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ عِلَّةِ الصِّیَامِ قَالَ: «الْعِلَّةُ فِی الصِّیَامِ لِیَسْتَوِیَ بِهِ الْغَنِیُّ وَ الْفَقِیرُ :الْعِلَّةُ فِی الصِّیَامِ لِیَسْتَوِیَ بِهِ الْغَنِیُّ وَ الْفَقِیرُ..." وَ ذَلِكَ أَنَّ الْغَنِیَّ لَمْ یَكُنْ لِیَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَیَرْحَمَ الْفَقِیرَ لِأَنَّ الْغَنِیَّ كُلَّمَا أَرَادَ شَیْئاً قَدَرَ عَلَیْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُسَوِّیَ بَیْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ یُذِیقَ الْغَنِیَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ لِیُحْسِنَ عَلَی الضَّعِیفِ وَ یُطْعِمَ الْجَائِعَ».[1]
هشام بن حکم برای ما نقل کرد که از امام صادق (علیه السلام) درباره علت روزه سوال نمودم حضرت در پاسخ فرمود: «روزه برای این است که پروتمند و نیازمند با هم مساوی شوند بدین معنا که ثروتمند (در حالت طبیعی) طعم گرسنگی را نمیچشد تا بر فقیر رحم نماید زیرا بر بهرهمندی از هر چه اراده میکند قادر است به همین دلیل خداوند عزّ و جلّ اراده فرمود، بین مخلوقاتش تساوی ایجاد نمایند، بدین صورت که به ثروتمند ، حس گرسنگی و درد را بچشاند تا (این شخص ثروتمند) ناتوان را احسان ، و گرسنه را ، اطعام نماید».
مطلبی که از دیرباز در همه جوامع بشری به عنوان یک آرزو دنبال میشده و کسانی سعادت زندگی اجتماعی را در پرتو تحقق این ایدهآل دنبال میکنند رفع محرومیتها و برقراری عدالت، در بعد اقتصادی زندگی انسانهاست.
در آیین نورانی اسلام برای رسیدن به این مقصد در حد معقول راههایی نشان داده شده و رسما احکامی تشریع گردیده که با عمل به آنها جامعه میتواند نابسامانیهای اقتصادی را برطرف نماید. در حدیث مذکور روزه گرفتن، به عنوان عاملی معرفی شده که روحیه ترحم و توجه به ضعفا را در انسان ، تقویت میکند و از این رهگذر زمینه تساوی در انسانها فراهم میگردد. غنی با روزهداری، گرسنگی را احساس ، و درد گرسنگی مستمندان را درک مینماید و به فکر آنان میافتد.
امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) در پاسخ نامهای که محمد بن سنان از علت روزه از آن حضرت پرسیده بود نوشت: (علت آن) شکسته شدن شهوتها و خواهش نفسانی است»
روزهداری و تحقق روحیه نوعدوستی
یکی از گرایشهای مطلوب آدمی نوعدوستی است؛ حتی بعضی مکاتب اخلاقی در این قضیه افراط کرده و نوعدوستی را تنها ملاک خیر در ارزشهای اخلاقی معرفی کردهاند. آیین مقدس اسلام ملاک ارزش اخلاقی و خیر و شر را تنها عاطفه نوعدوستی ندانسته، ملاک در این آیین دیدگاه چیز دیگری است که اساسا همان قرب به خداوند است؛ اما در راستای همین مقصود و برای رسیدن به این مطلوب، توجه به خلق را مهم دانسته است.
در لابه لای احکام نورانی اسلام این مطلب یعنی توجه به همنوعان مورد توجه واقع شده، در حدیث منقول از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ هشام راجع به فلسفه روزه که ذکر شد به طور رسمی روحیه نوعدوستی به عنوان یکی از آثار و برکات، بلکه فلسفه تشریع روزه ذکر شده است، چنانکه فرمود: « ....هدف اول ایجاد تساوی و تعادل اقتصادی، و توجه و ترحم به ضعفا میباشد که به خاطر روزهداری و احساس گرسنگی و رنج حاصل از آن به دست میآید و از این طریق انفاق به دیگران و رفع محرومیتها صورت میگیرد.»
وقتی در احکام مربوط به روزهداری توجه شود همین مقصود مورد نظر شارع مقدس است، مانند حکم کفارات از قبیل کفاره افطار عمدی در ماه مبارک رمضان و روزههای واجب، مثل افطار روزه منذور و حکم فدیه دادن برای بسیاری از معذورین که در ماه مبارک رمضان نتوانستند روزه بگیرند و همین طور زکات مخصوص ماه مبارک معروف به زکات فطره.
روزهداری و تعدیل روح و روان
یکی از اسباب مشکلات در زندگی بشر عدم تعادل روحی و روانی است که در بعضی موارد ریشه در سرکشیها و طغیان آدمی دارد؛ زیرا سیری شکم موجب طغیان است و زمینه گسترش شهوات و هوسبازی و زیادهطلبی را فراهم میکند. همه اینها نوعی عدم تعادل روحی و روانی است. یکی از آثار روزهداری که در بعضی احادیث به آن اشاره شده کنترل انسان و جلوگیری از گسستن افسار شهوات است. در پاسخی که امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به محمد بن سنان نوشت بعد از ذکر مواردی از علت روزهداری آمده است:
كَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا(علیهما السلام) إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ فِیمَا كَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ عِلَّةُ الصَّوْمِ: « ... مَعَ مَا فِیهِ مِنَ الِانْكِسَارِ لَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ :مَعَ مَا فِیهِ مِنَ الِانْكِسَارِ لَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ..." ... ».[2] امام علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) در پاسخ نامهای که محمد بن سنان از علت روزه از آن حضرت پرسیده بود نوشت: (علت آن) شکسته شدن شهوتها و خواهش نفسانی است».
در حقیقت شکستن شهوات از جمله اهداف روزهداری است.
« ....هدف اول ایجاد تساوی و تعادل اقتصادی، و توجه و ترحم به ضعفا میباشد که به خاطر روزهداری و احساس گرسنگی و رنج حاصل از آن به دست میآید و از این طریق انفاق به دیگران و رفع محرومیتها صورت میگیرد»
روزهداری و شکوفایی اخلاق
در آیین مقدس اسلام راهها و شیوههای مختلفی در معرفی فضایل و رذایل و راههای دستیابی به فضایل و محفوظ ماندن از رذایل اخلاقی بیان شده است؛ حتی در تشریع احکام و تکالیف، ابعاد مختلف زندگی بشر لحاظ شده و پرورش و تهذیب اخلاق در سایر احکام بیش از بسیاری از برکات دیگر مورد نظر قرار گرفته است؛ لذا هرگاه روزهدار بخواهد روزه واقعی داشته باشد باید همراه با خودداری از خوردن و آشامیدن موارد دیگری را مراعات کند؛ زیرا روزه صرفا ترک خوردن و آشامیدن نیست. معصومین(علیهم السلام) به این مطلب اشاره فرمودهاند. مثل این حدیث:
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هر گاه روز کردی ، در حالی که صائم هستی، پس باید گوش و چشم تو از حرام حتما صائم باشد، باید جوارح و جمیع اعضای تو از قبیحات و زشتیها پاک باشد، و کارهای بیهوده و لغو، و اذیت خدمتگزارانت را از خود دور کنی، و لازم است بر تو متانت و وقار روزه واقعی تجلی یابد، و ملزم کن نفست را در حد امکان به سکوت و خاموشی، مگر از ذکر خدا و روزی که روزهای ، مانند روزی که روزه نیستی مساوی نباشد. و بپرهیز در حال روزه از.... مباشرت با زنان و از خندههای بلند بپرهیزید، زیرا خدا از خندههای قهقهه خشم دارد».[3]
روزه حقیقی و واقعی در این حدیث به نگهداری همه اعضا از حرام و ناروا مشروط شده است. آنگاه که شخص روزهدار با توجه به شرایط و به تعبیر دیگر روزهدار واقعی باشد مشخصا در روحیه خود، مراتب عالی کمال را میخواهد.
پی نوشت ها:
[1]. الصدوق، محمد بن علی، فضائل الأشهر الثلاثة، ص 102، ح 88.
[2]. الصدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 73، ح 1767.
[3]. المجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج 93، ص 288، ح 18.
زینب مجلسی راد