بخش دینی سرویس خبری پایابوک: در ادامه طرح پاسخگویی به شبهات در مورد پیامبر، نقل شده از کتاب رسول الله و اتهامات پنج کتاب ضاله، در این فراز نیز بخش دیگری از این کتاب را نقل و به یکی دیگر از شبهات و اتهامات مطرح شده در مورد پیامبر اسلام پاسخ می دهیم. دقت شود تمامی مطالب به نقل از کتاب رسول الله و اتهامات پنج کتاب ضاله می باشد، لذا برای اطلاع از منابع و استنادات مطالب مندرج، می بایست به این کتاب مراجعه کنید. 

آيا شيعه به عايشه تهمت مي زند؟

دشمنان اسلام و حاميان تفرقه همانطوري که هميشه نيت شان به هم زدن وحدت مسلمين و در نتيجه از بين بردن اسلام بوده است، در اين داستان نيز سعي نموده‫اند که با ساخته و پرداخته نمودن تهمتي اجتماع مسلمين را بر هم زنند و شيعيان را متهم کنند به اينکه به عايشه نسبت زنا ميدهند. در حالي که در هيچ کتابي از کتب معتبر شيعه چنين چيزي به چشم نمي‫خورد و اين حرف دروغي  بيش نيست، چنانچه آلوسي از مفسرين معروف اهل سنت از اين حقيقت پرده برمي دارد:

و نسب للشيعة قذف عائشة رضي الله تعالي عنها بما براها الله تعالي منه وهم ينكرون ذلك اشد الانكار و ليس في كتبهم المعول عليها عندهم عين منه ولا اثر اصلا؛ به شيعه نسبت مي دهند که به عايشه تهمت فحشا مي‫زنند در حالي که شيعيان اين امر را شديدا انکار مي کنند و چنين نسبتي را قبول ندارند و کوچکترين اثري از چنين تهمت‫هايي در کتب معتبر و مورد قبول شيعه يافت نمي شود.

افك از ديدگاه شيعه

از امام باقر روايت داريم که فرمودند: زماني که ابراهيم فرزند رسول خدا از دنيا رفت، رسول خدا بسيار محزون شدند، عايشه گفت: چرا براي فوت ابراهيم غمگيني؟ ابراهيم فرزند جريج بود (و فرزند تو نبود).

رسول خدا، حضرت علي را به دنبال جريج فرستادند. حضرت علي در حالي که شمشيري به دست داشتند حرکت نمودند، جريج قبطي هم روي ديوار باغي نشسته بود، در اين هنگام  حضرت علي به باغ رسيدند و در زدند. جريج از بالا به حضرت نگاه کرد تا در را براي ايشان باز کند، زماني که غضب را در چهره حضرت علي ديد فرار نمود و درب را باز نکرد، به هر ترتیب بعد از تعقیب و گریزهایی، حضرت علي به وی دست یافت و مشخص شد که جریج نه عورت مردانگي داشت و نه عورت زن. حضرت علي او را رها و به محضر پيامبر بازگشته و فرمودند: اي پيامبر خدا .... قسم به آنکه  شما را به پيامبري مبعوث نموده است جريج  نه عورت مردانگي داشت و نه عورت زن. رسول خداJ فرمودند: سپاس خدايي را که اين نسبت ناروا را از اهل بيت من  (ماريه) دور نمود و حقيقت داستان را مشخص نمود.

از طرفی علماي اهل سنت كه داعيه دفاع از عایشه را دارند در ضمن همين قصه و در روايات ديگر، انگشت اتهام را به سوي عایشه نشانه مي روند كه جاي تاسف است. در ادامه این تهمت‫ها به نقل‫های دیگر از صحیح بخاری دقت کنید. بخاری می‫نویسد: رسول خدا بر منبر از مردم عليه عبدالله ابن أبىّ كمك خواست و در آن همسرش، و نيز صفوان را تبرئه كرد كه به جدال لفظى بين عده اى انجاميد ولى وقتى نزد عايشه آمد به او گفت: اي عايشه ! از تو به من چنين و چنان رسيده (خبر رسيده كه مرتكب چنين گناهي شدي) پس اگر بي گناه باشي خدا تو را تبرئه خواهد كرد و اگر گناه كردى استغفار كن و به درگاه او توبه كن پس اگر عبد به درگاه خدا توبه كند خدا او را مي بخشد...  حال با توجه به این روایت ما کدام حرف را باید قبول کنیم: اعتماد پیامبر به همسرش و یا تردیدی که نسبت به او دارد؟ آیا این حدیث نشانه شک پیامبر به همسرش نیست؟ آیا نقل این حدیث کذب در صحیح بخاری، معتبرترین کتاب اهل سنت توهین به پیامبر و تهمت به او و همسر ایشان نیست؟ صحيح بخاري در ادامه تهمت‫ها و اهانت‫ها نقل مي كند: رسول خداJ يك ماه پيش عايشه ننشست. آیا پیامبری که مظهر لطف و عنایت است به صرف یک شایعات بی اساس حق همسرش را نادیده می‫گیرد؟ آیا این روایت متناقض و سراسر توهین به ساحت قدسی پیامبر، نشانه‫های دروغ بودنش را در خود روایت جای نداده است؟ از طرفی اگر بر فرض محال این روایت درست باشد و مسئله به این مهمی روی داده باشد چرا غیر از عایشه کسی راجع به آن حرفی نزده است؟ چرا هیچ روایتی از قول کسی دیگری بیان نگردیده است؟ مگر در خود روایت صحیح نیست که روزهای زیادی این تهمت نقل محافل بوده است، پس چرا هیچ نشانه دیگری از آن نیست؟ آیا همین نشانه کذب بودن این روایت نیست؟ از طرفی متاسفانه عده‫ای این ماجرای دروغ و نزول آیه را برای عایشه فضیلت می‫خوانند، اگر این چنین است پس آیات مذکور دال بر این است که صفوان و عایشه زنا نکرده‫اند، این فضیلت است و امتیاز به شمار می‫آید؟ در حقیقت نقل روایت صحیح، تهمت به عایشه است نه ماجرای افک.  ادامه دارد...

برای مطالعه ادامه این مباحث و اطلاع از سایر مباحث این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید

کتاب رسول الله و اتهامات پنج کتاب ضاله