داستان تفعل شاه اسماعیل به حافظ

وقتی شاه اسماعیل صفوی به شیراز آمد، تمام بِقاع و مقبرهها را بازدید کرد و هرکدام آثاری از ولایت حضرت علی× نداشت، دستور تخریب میداد. تا بر سر مزار جناب خواجه حاضر شد؛ دیوان خواجه را برداشت و تفألی زد، که این غزل آمد:

جوزا سَحَر نهاد حمایلْ برابرم

یعنی غلامِ شاهم و سوگند میخورم

ساقی! بیا که از مددِ بختِ کارساز

کامی که خواستم ز خدا، شد میسّرم

جامی بِده که باز به شادیِّ رویِ شاه

پیرانه سر، هوای جوانیست بر سرم

راهم مزن به وصف زلالِ خَضَر، که من

از جام شاه، جرعهکشِ حوض کوثرم

من جرعه‌نوش بزمِ تو بودم هزار سال

کِی تَرک آب خورْد کند طبعِ خوگَرَم!

سایر اخبار


پذیرش سفارش و فروش محصولات ارگانیک
پذیرش سفارش و فروش محصولات ارگانیک
پذیرش سفارش و فروش محصولات ارگانیک
پذیرش سفارش و فروش محصولات ارگانیک
پذیرش سفارش و فروش محصولات ارگانیک
پذیرش سفارش و فروش محصولات ارگانیک
پذیرش سفارش و فروش محصولات ارگانیک
برای ارسال نظر اولین نفر باشید.

ارسال نظر