سازمان جهانی بهداشت که هدف خود را دستیابی به عالیترین سطح ممکن
بهداشت برای همه مردم تعیین کرده، در اساسنامه خود در تعریف سلامت میگوید:
«منظور از سلامت، حالت رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است، نه صرفا
فقدان بیماری یا علیلی.»
بر اساس این تعریف، فردی دارای سلامت روان است که: «توانمندیهای خود را
بشناسد و توانایی مقابله با استرسهای روزمره را داشته باشد و به شکل مفید
و موثری در جامعه مشارکت و فعالیت داشته باشد.»
هرچند بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، منظور از سلامت فقط بیمار
نبودن نیست، اما هیچ راهکاری درباره اینکه چگونه می توان در تمام زمینههای
جسمانی، روانی و اجتماعی رفاه را به دست آورد، ارائه نشده است.
البته پژوهشگران و محققان در هر دو میدان؛ یعنی بهداشت جسم و بهداشت روان، گامهای جدی برداشتهاند.
بروز احساسات باید بهگونهای باشد که از یک طرف فرد نخواهد احساسهایش را سرکوب کند و از طرف دیگر، مهارگسیخته آنها را بروز ندهد
اگر بخواهیم تعریفی سختگیرانه برای روان سالم مطرح کنیم باید فردی
را در نظر بگیریم که از هر نظر هیچگونه مشکلی نداشته باشد و در شرایطی هم
که در معرض استرسهای گوناگون قرار میگیرد حتی بهطور موقت، دچار مشکل
نشود.
چنین افرادی علاوه بر اینکه از کیفیت زندگی خوبی برخوردارند و به خوبی
زندگی میکنند، باید به سایر افراد در داشتن زندگی خوب کمک کنند، در حالی
که در جامعه امروزی، کمتر کسی را میتوان یافت که با این تعریف، روان سالمی
داشته باشد.
بیشتر افراد در برخورد با مسایل روزمره زندگی، علاوه بر اینکه مشکلاتی
با شدتهای مختلف را تجربه میکنند، دچار استرس نیز میشوند. برخی از این
مشکلات، زودگذر هستند و برخی نقشی ماندگارتر دارند.
اول، آرامش
بدون تردید آرامش اولین شرط روان سالم است و در سایه آن میتوان به شکل
متعادلی به سایر امور زندگی و پیشرفت هم رسید. البته منظور از آرامش، آرامش
نسبی و نداشتن دغدغههای متعدد و گاه فلجکننده است.
البته در دنیای امروز، هیچکس بدون دغدغه و گرفتاری نیست، اما نکته مهم
این است که فرد بتواند به درستی شرایط را ارزیابی و برای رفع و کاهش این
نگرانیها اقدام کند و در صورتی هم که مشکلات قابل حل نیستند بهگونهای
با آنها کنار بیاید، نه اینکه گرفتاریها، عملکرد و زندگی او را تحتتاثیر
قرار دهند و باعث سلب آرامش از او شوند.
دوم، مدیریت هیجان
از دیگر ویژگیهای مهم سلامت روان، توانایی کنترل و بروز مناسب احساسات و
هیجانها است. بروز احساسات باید بهگونهای باشد که از یک طرف فرد نخواهد
احساسهایش را سرکوب کند و از طرف دیگر، مهارگسیخته آنها را بروز ندهد.
همچنین انتظار میرود ذهن سالم بتواند محیط پیرامون خود را بهدرستی
ادراک کند. انسان به کمک حواس پنجگانه، جهان را درک میکند، درکی که با
واقعیت بیرونی هماهنگ است؛ چیزی نه بیشتر و نه کمتر از آن.
ممکن است تعجب کنید و بپرسید مگر ممکن است ادراکها با واقعیت همخوان
نباشند؟ بله! در برخی شرایط بیمارگونه، ممکن است فرد درکی درست از عالم
خارج نداشته باشد، برای مثال صدایی بشنود یا چیزی ببیند که وجود خارجی
ندارد.
البته این موضوع در صورتی غیرطبیعی خواهد بود که این مساله تکرار شود و بیش از یکی، دو بار اتفاق بیفتد.
بررسی رفتار، عینیترین روشی است که با ارزیابی آن میتوان درباره سلامت روان افراد اظهارنظر کرد
سوم، شناخت
یکی دیگر از خصوصیات ذهن سالم، شناخت است. منظور از شناخت،
مجموعهای از تواناییهای مغز شامل هوشیاری، توجه و تمرکز، حافظه، زبان
و... است که هر فردی با توجه به شرایط خود از آن بهرهمند است. سالم بودن
این تواناییها تامینکننده و نشانگر بخشی از سلامت روان ما هستند.
شاید در این نوشته همه خصوصیات یک روان سالم بیان نشده باشد، اما به بخشی از مهمترین خصوصیات آن اشاره شده است.
همه تواناییها و خصوصیات گفته شده خود را به صورت یک نماد بیرونی و عینی بروز میدهند که آن «رفتار» است.
بررسی رفتار، عینیترین روشی است که با ارزیابی آن میتوان درباره سلامت
روان افراد اظهارنظر کرد. بنابراین داشتن رفتاری متناسب با شرایط پیرامونی
از اصلیترین خصوصیتهای نشانگر سلامت روانی افراد است.
شاید به همین دلیل است که علوم رفتاری همواره در کنار روانپزشکی و
سلامت روان به عنوان علمی ذکر میشود که تلاش میکند با شناخت بهتر ذهن و
مغز به سمت بهبود کیفیت زندگی و ارتقای سلامت حرکت کند.