رمان «کلاه جادویی و مجسمه مسی» اثری از محمد حنیف است این کتاب که دغدغههای یک حاکم، آسیبهای حکومتی و عوامل شکلگیری انقلاب و ... را در قالب یک داستان جذاب و گیرا طرح نموده است، سعی دارد تا با استفاده از داستان و جذابیتهای رمان موضوعات اجتماعی و سیاسی را برای مخاطب طرح نماید. موضوعاتی که معمولا طرح آنها بازی با خط قرمزها را در پی دارد و ممکن است موجب ایجاد حساسیت شود ولی حنیف در «کلاه جادویی و مجسمه مسی» به خوبی توانسته از این خط قرمز استفاده نماید و دست به خلق یک اثر گیرا بزند.
این رمان در دوازده فصل نوشته شده و در هر فصل داستان و روایت از زبان و زاویه یکی از شخصیتها روایت میشود. شخصیتپردازیها در «کلاه جادویی و مجسمه مسی» مخاطب را با خود همراه کرده و آنها را برای خواننده باورپذیر مینماید هرچند در صفحات ابتدایی آن مخاطب دچار یک نوع خوانش سخت میشود ولی به تدریج و با جلو رفتن داستان، مخاطب جایگاه خود را در قصه مییابد و با شخصیتهایی که هرکدام نمادی از افراد جامعه هستند، خود را همراه می کند.
تصاویر به کار برده شده در «کلاه جادویی و مجسمه مسی»، قابل لمس برای خواننده است. موضوع اصلی این داستان، تغییر انسان در موقعیتهای خاص است. گاهی انسانها به گونهای تغییر میکنند که گمان میشود طبیعی نیست ولی تغییر رفتار در شخصیتهای این داستان باورپذیر و ناشی از شخصیت پردازیهای این رمان است. تحول و زمینههای تحول در شخصیت سپنتا دیده میشود و این تغییرات ناگهانی نبوده بلکه آرام آرام و در دل داستان و به تدریج و با رفت و برگشتها و یادآوریهای متناوب صورت گرفته است. در انتهای رمان، عشق هم وارد تغییر شخصیت میشود و پایان واقعاً زیبایی به وجود میآورد.
خواننده در «کلاه جادویی و مجسمه مسی» با یک داستان و روایت غیر خطی و پیچیده و در عین حال هوشمندانه مواجه است که کمتر نمونهای در ادبیات ایران میتوان از آن یافت. استفاده از داستانهای اساطیری و همچنین تموج میان رویا و بیداری، خواننده را در یک اشتیاق دوچندان برای مطالعه و به پایان بردن کتاب قرار میدهد. شاید لقب داستان مدرن برای این کتاب چندان دور از ذهن نباشد.