از نظر تاریخی، جفت طوسی به جریانی باز میگردد كه از سده پنجم، و با انتقاد اخترشناسان اسلامی از الگوهای سیارهای بطلمیوس آغاز گشت. ابوعلی حسنبن هیثم (354ـ430) در اثر مهم خویش، الشكوك علی بطلمیوس، به نقد الگوهای بطلمیوس پرداخت و چنین استدلال كرد كه این الگوها حركتهای نامنظمی ایجاد میكنند كه در چارچوب طبیعیات آسمانی مرسوم ــ كه بر اساس آن، حركت هر جسم آسمانی توسط اجسام كروی شكل دارای حركتِ دورانی یكنواخت (افلاك)، صورت میپذیرد جایی ندارند. نظیر چنین استدلالی را میتوان در آثار معاصران ابنهیثم، چون ابوریحان بیرونی و ابوعُبید جوزجانی (شاگرد ابنسینا)، نیز یافت. در دوران متأخرتر اسلامی، این بینظمیها را با عنوان اِشكالات شانزدهگانه میشناختند، كه شش اِشكال آن به حركتهای نامنظم ماه و سیارات مربوط میشد كه بر اثر حركت فلك حامل (كه فلك تدویر خویش را به حركت در میآورد) با سرعت یكنواخت، حول نقاطی ایجاد میشد كه خارج از مركز آن قرار داشت (در مورد سیارهها این نقاط را معدّلالمسیر مینامیدند)؛ نُه اِشكال به سازوكارهایی مربوط میشد كه بطلمیوس آنها را برای ایجاد تغییرات عرضی در حركت سیارات (یعنی حركت سیارات در بالا و پایین دایره البروج) بهكار برده بود، و آخرین اشكال نیز به قطر فلك تدویر ماه مربوط میشد كه امتداد آن، به جای آنكه بر مركز فلك حامل قرار گیرد، بر نقطهای به نام نقطه محاذات قرار میگرفت. خواجه نصیرالدین طوسی برای نخستین بار قصد خویش را در پرداختن به این مشكلات در اثری به نام الرساله المعینیه و در آغاز دوران فعالیت علمی خویش بیان كرد. این كتاب كه به زبان فارسی و در سال 632 نوشته شد، یكی از چند كتابی بود كه خواجه نصیرالدین زمانی كه در دربار ناصرالدین محتشم، حاكم اسماعیلی ولایت قهستان، به سر میبرد نوشت. این اثر در زمره آثاری از علم هیئت به شمار میرفت كه پیشینه آنها به كتاب الاقتصاص (یا كتاب المنشورات ) بطلمیوس بازمیگشت. در جهان اسلام این نوع آثار چشماندازی كلی از علم نجوم را از دیدگاه هیئت به دست میدادند، بیآنكه به برهان های هندسی گستردهای كه در مجسطی بطلمیوس آمده بود بپردازند.
مقدمه الرساله المعینیه مبانی ریاضی و فیزیكی نجوم را بیان میكند، سپس در بخشی طولانی به هیئت میپردازد. در پی آن، بخشی به ساختار جهان زیرفلك قمر، و آخرین بخش به اندازهها و فاصلههای تمامی اجرام فیزیكی عالم اختصاص دارد. در بخشهای راجع به ماه و سیارات عُلْوی و زهره و عطارد ، طوسی انتقادهای منجمان دوره اسلامی پیش از خود را بر نظریه بطلمیوس در باب حركت سیارات، تكرار كرده و سپس افزوده است كه راهحل این اشكالات را بعداً در فرصت مناسبی عرضه خواهد كرد. این تأییدی است بر تقدم زمانی حل مشكلات معینیه (كه ذیل معینیه نیز خوانده میشد) در معرفی طرح خطی. این رساله كوچك، كه در نُه فصل و اغلب به صورت پیوست رساله معینیه نوشته شده، به احتمال زیاد اندكی پس از رساله معینیه نگارش یافته است. در فصل سوم، راهحلی كه در رساله معینیه وعده داده شده بود، با این عنوان آمده است: «در حل شكی كه بر حركت مركز تدویر ماه بر محیط حامل و تشابه آن حركت بر حوالی مركز عالم واردست» این نخستین بار بود كه طرح خطی جفت طوسی برای حل حركت طولی ماه معرفی میشد. در پایان فصل، طوسی به اختصار چگونگی استفاده از این راهحل را برای دیگر سیارهها شرح داده است. بنابراین، طوسی در اینجا، برای شش اِشكال راجع به حركت در طول، راهحلهایی عرضه كرده است.