فیزیک میتواند در حوزههای مختلف وارد شده و پاسخگوی مسائل آن باشد از جمله آن موارد میتوان به علم بیوفیزیک اشاره کرد. قدمت علم بیوفیزیک به بیش از نیم قرن باز میگردد و اولین آکادمیها و دانشکدههای رسمی در این علم در حدود 50 سال پیش به وجود آمدهاند یعنی از زمانی که دانشمندان به این نتیجه رسیدند که میتوان از علم فیزیک در گرایشهای زیست و حیات هم استفاده کرد. قدمت این علم در ایران به حدود بیست سال پیش باز میگردد و اولین دپارتمان این رشته در دانشگاه تهران تاسیس شد.
نگرش به این رشته از دو دیدگاه قابل ارزیابی است، اول دیدگاهی سنتی، که بیشتر از جانب بیولوژیستها بوده، زیستشناسان با مشاهده گسترش فوقالعاده فیزیک در مسیری آمدند که این علم را فراگرفته و از قوانین آن در حوزه زیستشناسی بهره ببرند، و نگرش دوم که نگاهی جدیدتر است، قدمتی بیستساله دارد که رویکرد فیزیکدانان به زیست است که به خاطر توسعه فیزیک و دستیابی آن حوزههایی از جمله نانو و مطالعات نانو، دروازه و پنجرهای نوین را به جهان باز میکند چراكه اکثر فیزیک جذاب موجودات زنده، در دنیای نانو است و با تسلط به این حوزه، میتوان به این نکته پی برد که ساختار فیزیکی این موجودات چگونه کار میکنند. پس مشاهده میشود از همان بیست سال پیش در دانشکدههای فیزیک دپارتمانهای بیوفیزیک شکل میگیرد و بزرگانی چون نلسون[1] و فیلیپس[2] در این حوزه مطالعاتی جامع انجام میدهند.
درواقع بیوفیزیک به مثابه پلی است که فیزیکدانان در یکسو و زیستشناسان از سوی دیگر در راه رسیدن به هدف مشترکی در حال پیمودن آن هستند ولی نکته اینجاست علیرغم هدف مشترک هنوز هم زبانی کامل برقرار نیست و در مسائلی از زاویههای مختلف به مسائل نگاه میشود که زبان مشترکی در توجیه آن وجود ندارد ولی به هر حال گامهای عظیمی را در توسعه این دانش برداشتهاند.