تاریخ به وضوح نشان میدهد که پیش از اسلام، مسئله بردهداری نه تنها موجود بوده، بلکه رواج داشته است. ظهور اسلام در میان قومی انجام گرفت که عادات جاهلی در عرصههای مختلفی از جمله اقتصاد، فرهنگ، معنویت و دیگر حوزهها در آنها ریشه دوانده بود. برخورد اسلام با اکثریت این عادات به صورت دفعی و یکباره بوده است، اما بردهداری را که با سایر تعالیم خود و نیز با فطرت انسان و در عصر حاضر با مسئله حقوق بشر در تعارض است، امضا نمود و به مقابله یکباره با آن نپرداخت؛ گرچه این امر در طول زمان نه تنها در میان مسلمانان بلکه در دیگر تمدنها رو به افول نهاد و ملغی شد. امضای مسئله بردهداری و وضع احکامی برای بردهها بالاخص کنیز در عصر حاضر که ندای حقوق بشر در جهان طنین افکنده - باصرف نظر از اعمال ضد حقوق بشر منادیان- حملات فراوانی را از دو جهت متوجه اسلام نموده است:
1- تعارض مسئله بردهداری با انسانیت، حریت، کرامت انسان و عدالت اجتماعی؛ بالاخص برای دینی که مفاهیم سابق از شعارهای او در عرصه فردی و اجتماعی محسوب میشود.
2- تعارض مسئله کنیزداری با حقوق زنان؛ در حالیکه جایگاه زن، حقوق و چگونگی برخورد با او در عصر حاضر اهمیّت ویژه یافته و تمدن غرب ادّعای ارائه آرمانشهری ولو تئوری را در این عرصه مینماید و حتّی علّت صدور قطعنامههای بین المللی علیه برخی کشورها شده است. یکی از عرصههای حمله به اسلام در عرصه زنان وجود مسئله کنیز داشتن و احکام مرتبط با آن میباشد. اگرچه این امر، به عنوان مسئلهای متروک دیده میشود، اما در بحث نظری پیرامون عدالت محور بودن اسلام، نگاه او به زن، نظام اخلاق جنسی اسلامی، حق آزادی، عفاف جنسی و مواردی از این قبیل اهمیّت ویژه مییابد.