در نظامهای بردهداری سابق، بهای بردگان بر حسب آنکه از کجا آورده میشدند، همچنین بر حسب جنسیّت، سن، وضع جسمانی و تواناییهای آنان، تفاوت داشت؛ بهای بردههای ممتازِ بویژه زن ظاهراً کلان بوده و عموماً، بردگان سفید از بردگان سیاه پر بهاتر بودهاند. در اندلس (سدة پنجم) در میان بردگان سفید این سلسله مراتب وجود داشته است: بربرها[1]، کاتالونیاییان و گالیسپاییان. در اسکندریه (سدة نهم)، تاتارها اولویت داشتند، سپس به ترتیب چرکسها[2]، یونانیان، صربها[3] و آلبانیاییان. نوعی روانشناسی و اندامشناسی تطبیقی و سنّتی و ابتدایی، محاسن و معایب بردگان و نژاد آنان را تعیین میکرده و به همین روش معین میشده است که هر نوع برده بیشتر به چه کار میآید. مثلاً، ارزش زنان بربر به کار خانگی، آمیزش جنسی و زاد و ولد بوده است؛ زنان زنگی به فرمانبرداری و نیرومندی و شایستگی برای دایگی شهره بودهاند؛ یونانیان برای نگهداری از اشیای گرانبها مناسب بودهاند؛ ارمنیان و هندیان به سختی با بردگی سازگار میشدهاند و بد قلق بودهاند. تقریباً همة زنان برده به کارهای خانگی یا ارضای شهوات صاحب خود اختصاص مییافتند. عدّهای از آنان، بر اثر توجّه بردهفروش یا صاحب بردة توانگر، تعلیم موسیقی (قَینه: کنیز خواننده یا نوازنده) و حتّی شعر و ادب میگرفتند و با هنر خود اوقات فراغت اشراف را جاذبه میبخشیدند. گاهی نیز زنان، به رغم منع قرآن، به خودفروشی واداشته میشدند. کنیزان تقریبا در تمام دنیا کارهای مشابهی داشتند. خیاطی، آشپزی، رختشویی و نانوایی به عهده کنیزان بود. کنیزان زیبا و دلربا، ستارگان مجالس عشرت اغنیاء و شمع محفل توانگران و امرا محسوب میشدند. معدودی نیز با احراز سمتهایی چون گیس سفیدی، پرستاری و ندیمگی، نسبت به سایرین صاحب احترام و آبرویی بودند (ایرجی، 1339، ص 29).
[1]. بَرْبَر، عنوان عمومی قبایلی در شمال آفریقا که در منطقه وسیعی از کرانههای اقیانوس اطلس تا صحرای آفریقا پراکندهاند. این پراکندگی وسیع و نیز تنوع قبایل و طوایف بربر با آداب و رسوم و برخی فرهنگهای متمایز، موجب شده است تا قومشناسان به نظریه قاطع و یکسانی درباره خاستگاه و مشخصات نژادی بربرها دست نیابند. واژه بربر را ظاهراً نخستینبار رومیان در پی تهاجم به این منطقه بر این قوم اطلاق کردند و گویا دارای مفهومی تحقیرآمیز بوده است. این نام سپس به کتاب مقدس نیز راه یافت، ولی در آنجا متضمن چنین معنایی نبود (Davis, 1944, ch 1, p 59؛ مادون، 1992، ج ۱، ص ۲۰).
[2]. کلمهی چرکس یا شرکس، هرجند که در اصل به معنای افراد قبیلهی " کرکت ادیگیه " قدیمی میباشد، از آن به بعد کسترش یافت تا بیشتر ساکنان قفقاز شمالی از ادیگه، چچن و فرشادی حتی قبایل داغستانی را شامل شود. یونانیها کلمهی چرکس را بر ادیگیها اطلاق میکردند و دانشمندان غربی و روسی و ترکها و اعراب نیز آنرا به کار میگرفتند و در تمامی مکانها و مراجع شایع گردید. دورهی چرکس در شهرهای مشرق عربی قدیم به دورهی دولت ایوبی و ترکی و چرکس در مصر و سرزمینهای شام بر میگردد. حکام مصر و سرزمین شامات و پیرامون آن دو را در خلال مدت طولانی 922 - 648 ه (1517 - 1250 م) را ممالیک گویند. ممالیک شامل اقوامی از ترکها و چرکسها می باشند که برخی دیگر مانند کسانی که در جنگها به اسارت در آمده و یا از مغولها به فدیه گرفتند شده و یا برای خدمت سپاه خوانده شده اند نیز بدانها افزوده می شوند. ایوبی ها از آنها چندین گردان نظامی تشکیل داده و شاید نام " ممالیک " که نشاهنده وضع بردگی آنها بوده و برای معرفی آنها به کار گرفته می شود، چهره حقیقی آنها را نشان ندهد؛ زیرا آنها نقش بزرگی در از بین بردن صلیبی ها و ایستادگی در برابر حمله مغول داشته و این عنوان نقش آشکار آنها در تمدن مصر را نشان نداد. دوره ممالیک به دو دوره ممالیک ترک یا ممالیک بحریه و دوره ممالیک چرکس یا ممالیک برجیه، تقسیم می شود.
[3]. مردم صرب (به صربی: Срби) از مردم اسلاو جنوبی هستند که در حال حاضر در شبه جزیره بالکان و اروپای مرکزی زندگی میکنند و عمدتاً در صربستان، مونتهنگرو، بوسنی و هرزگووین و تعداد کمی در کرواسی زندگی میکنند. همچنین آنها اقلیت قابلملاحظهای را در دو جمهوری دیگر یوگوسلاوی سابق -یعنی جمهوری مقدونیه و اسلوونی- تشکیل میدهند. صربها اقلیت به رسمیت شناخته شده در رومانی و مجارستان هستند. تعداد زیادی از صربها در اروپای غربی (متمرکز شده در آلمان، سوئیس و اتریش) و نیز آمریکای شمالی (آمریکا و کانادا) زندگی میکنند.