نسل حاصل از مملوکان در اختیار ارباب قرار داشت و میتوانست آنان را تصاحب کند. اگرچه این مورد نیز از راههای بردگی به شمار میآمد اما به دلایلی از جمله اختهسازی بردگان، بیمیلی اربابان به تزویج بردگان و بالا بودن مرگ و میر بردگان به خاطر شرایط بد زیستی، تعداد کمی از بردگان با این روش اسیر میشدند. یونانیان به علّت هم جوار بودن با منابع تمام نشدنی بربرها، پرورش انسان و حیوان را پرخرج میدانستند. بردگانی که در خانه متولّد میشدند، تعدادشان بسیار کم بود. اغلب تازه به دنیا آمدهها را یا میکشتند یا سر راه میگذاشتند. (لانژله، بی تا، ص ۳۲)؛ بنابراین فرزندان بردگان در صورت زنده ماندن حتماً برده میشدند؛ بدین صورت که یا نزد والدین خود بودند که به تبع آنان برده میشدند یا سر راه گذاشته میشدند و باز هم یابندگان آنان را برده میکردند با این تفاوت که حالا بردگانی جداشده از والدینند. در مورد رومیها چنین بود که تابعیت فرزند از حیث بردگی یا آزادی به مادر میرسید و در صورت مملوکیت او، فرزند بنده میبود (فرامرزی، 1347، ص 36). در عربستان هرگاه خواجه با کنیز خود ازدواج مینمود فرزندان آنها برده میشدند؛ مگر اینکه فرزند لایق و با استعدادی از کنیز به وجود میآمد. برای مثال عنتره عبسی از جمله افرادی بود که از کنیزی به دنیا آمد و به واسطه شجاعت و لیاقت فوق العاده بعدها به پدرش ملحق شد (زیدان، بی تا، ج 4، صص 27 و 28؛ فرامرزی، 1347، ص 86).
در دیدگاه اسلامی با هیچ توجیهی نمیتوان فرزند را از پدر و مادر جدا کرد، صاحب والدین حق چنین کاری را ندارد.