اما دایره انتخابگری کنیزان، مانند زنان امروزی نبوده است که خواستگارانی برای آنان بیاید و آنان از میان آن مردان به انتخاب بپردازند. اساساً چنین پنداری درباره احرار در زمان سابق نیز نمیتوانست صحیح باشد. روحیۀ مردم آن عصر نیز با روحیات مردم امروز بسیار متفاوت بوده است. در جامعه جاهلي، بيشتر مرد از حق انتخاب همسر برخوردار بود و زن كمتر در اين باره نقشي ايفا ميكرد. چنانكه حق اول نسبت به هر دختر، براي پسر عموي او بود و اگر پسرعمو به ازدواج با دختر تصميم داشت، ديگران حق پيشقدمي نداشتند (عباس، 1987 م، ج 1، ص 366). البته به مرور اين ازدواجهاي داخلي براي كسب شرافت و كمال بيشتر، جاي خود را به ازدواجهاي خارجي (ازدواج با زنان قبايل ديگر) ميداد (صعب، بی تا، ج 1، ص 41). در جوامع قدیمی، در اکثر موارد والدین برای دخترشان به کسی قول میدادند و ممکن بوده او تا مراحل آخر نیز خبردار نشود و خیلی بعید بود که دختری خودش شوهرش را انتخاب کند یا با تصمیم پدر و مادر مخالفت کند، اما امروزه وضعیت دقیقاً برعکس است. باید توجه داشت که آن علاقهای که زنان امروزی به انتخابگری خود در همسرگزینی دارند، در گذشته هم به همین شدت نبوده است، حتّی در احکام فقهی از به ازدواج درآوردن فرزندان و نوادگان خانواده توسط جد صحبت شده است. به نحوی که برخی فقها از جمله شیخ طوسی در کتاب النهایه و شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق و ابن براج در المهذب معتقدند دختر هم چنان تحت ولایت پدر و جد پدری است و ولی میتواند مستقلاً دختر باکره رشیده خود را به عقد ازدواج دیگری درآورد. حال آنکه عرف عقلا در امروز پذیرای آن نیست. به نظر میرسد درگذشته زنان به مردی دل میبستند که آنها را به چنگ بیاورد، لذا کنیز هم وقتی مردی او را به دست میآورد، به جای فرار از همنشینی با او، خود وارد رقابت با زنان دیگری که اطراف او بودند میشد تا محبّت او را به خود اختصاص دهد و چیزی که در سرگذشتهای ناچیزی که از کنیزکان به دست رسیده است، بیشتر همین است.