اگرچه در قرن نوزدهم میلادی، بردهداری ملغی شده است (Adams, 2008, p 124)، اما در عصر حاضر، این مسئله به شکلهای مختلفی به حیات خویش ادامه داده است؛ اگر مقصود از آن، همان شیوه پیش از اسلام و جاهلی به معنای تملک انسانی بر دیگری باشد، به یکی از طریق زیر زنده شده است:
الف. اسارت در گروهک تروریستی داعش و البته با نام اسلام.
دو. خرید، فروش و اجاره انسان با نام خدمتکاری و عناوین مشابه.
اما اگر مفهوم بردهداری را بسط دهیم و به کنه آنکه تسلط اراده فردی بر دیگری است نظر کنیم، خواهیم دید که قشر عظیمی از مردم جهان، در یوغ این بردگی درآمدهاند. این در حالی است که این بردهداری نوین، بارنگ و لعاب آزادی در عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... مردم نفوذ کرده است. بهنحویکه از دید بسیاری از آنان، گریز از این سبک زندگی ناممکن است.
بردگی مدرن، کاری داوطلبانه است که توسط بردگانِ خسته روی زمین، پذیرفتهشده است. آنها دائم مشغول خرید اجناسی هستند که هر چه بیشتر اسیرشان میکند. آنها هرروز به دنبال مشاغلی میگردند که ارادهشان را بیشتر سلب میکند. آنها خود سرکردگانی را که اطاعت خواهند نمود، انتخاب میکنند. برای تحقق این تراژدی پوچ، ابتدا باید توسط استثمار و ازخودبیگانگی، آگاهی آنها را زایل کرد. ابزارهای دستسازی بهعنوان همراه همیشگی که آنها را تحت فرمان خود گرفته است، همراهشان ساخت.
این داستان مدرنیسم عجیبوغریب زمان ماست