در قرآن کریم،واژه هایی برای بیان سال استفاده شده است.واژه های «سَنةٌ» (که جمع آن سِنون یا سنوات است)، «عام» و «حول» در معنای سال به کار رفته است. خداوند در هنگام توصیف یهودیان واژه «سنةٌ» را به کار برده است و می فرماید:« يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَة» : هر یک از آنان آرزومند است که ای کاش هزار سال عمر کند.» ﴿البقرة، 96﴾ واژه عام نیز در معنای سال به کار رفته است :« أَوَلا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ في كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»[1] : آیا نمیبینند که آنان در هر سال یک یا دو بار آزمایش میشوند سپس توبه نمیکنند و متذکر نمیشوند؟ »
واژه «حول» نیز به معنای سال استفاده شده است: « وَ اَلْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ اَلرَّضاعَةَ»[2] : و مادرانی که می خواهند شیردهی را کامل کنند، باید فرزندانشان را دو سال کامل شیر دهند.»
اما واژه دیگری نیز برای اشاره کردن به سال در قرآن آمده است که ظاهراً کمتر بدان توجه شده است. جایی که حضرت شعیب(ع) میخواهد حضرت موسی(ع) را به عنوان داماد خود بگیرد و میخواهد برای او مهریّه (یا شرط ازدواج) مشخص کند، مهریّهاش را هشت سال کار نزد خودش تعیین مینماید. برای این منظور از تعبیر «ثَمانِيَ حِجَجٍ» استفاده می کند و می فرماید: « إِنِّي أُريدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَي ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلي أَنْ تَأْجُرَني ثَمانِيَ حِجَجٍ ... »: من می خواهم این دخترم را به ازدواج تو در آورم در قبال آنکه برای من هشت سال کار کنی. » (القصص، 27) در این آیه شریفه، «حِجَجٍ» جمع «حجّه» است که با «حج» معنای نزدیکی داشته و ظاهراً یعنی مدت زمانی که در آن، هشت حج انجام گیرد؛ چون حج در زمان خاص خود یعنی ذیالحجّه انجام میگرفته است.