قیمت:
165,000 ریال
خرید این محصول
اضافه به سبد خرید
اضافه به علاقه مندی ها
اضافه به مقایسه ها
تعداد بازدید :
1412
مشخصات:
کد کالا:
100
دستهبندی:
تاریخی
موضوع:
چنگیزخان_549_624 ق.
نویسنده:
جان من
مترجم:
داود نعمت اللهی
ناشر:
معیار علم
قطع:
وزیری
سال انتشار:
1392
وزن:
0
نوع جلد:
سلفن سخت
تعداد صفحات:
368
کلید واژه:
فروشگاه آنلاين کتاب,خريد آنلاين کتاب,فروشگاه اينترنتي کتاب,خريد اينترنتي کتاب,زندگینامه چنگیز خان مغول تموچین تاریخ,دانشیاران ایران,پایابوک,کتاب
تموچين
چنگيز با نام تموچين در سيزده سالگي پدرش را از دست داده بود، افزون بر اينكه اقوام زير اطاعت پدرش از وي روي گرداندند، اقوام ديگر نيز با وي و خانواده اش به خصومت برخاستند. تموچين در نوجواني رنجهاي فراواني را متحمل گشت حتي چندين مرتبه گرفتار و محبوس نيز گشت.
تموچين از همان نوجواني روحي نا آرام و ماجراجو داشت، چون ميديد كه خويش و بيگانه از وي بيزارند درصدد يافتن پشتيبان برآمد تا كسي را بيابد كه بتواند موقتا در زير سايه وي پناه ببرد، سرانجام چنگیز به واسطهای آشنایی که با اونگخان رهبر یکی از اقوام مغول داشت رو به او نهاد....
اونگخان بنابر دوستی که با پدر تموچین داشت از وی به خوبی پذیرایی کرد و نهایت احترام را به وی روا داشت. تموچین با اونگخان دل یکی نموده و با دشمنانش جنگها کرد از جمله با برادر اونگ خان که در مقام مخالفت بود جنگید و او را شکست داد....
چون قبایل و اقوام تایجوت و سالجوت و قنقرات و جلایر و تاتار تسلط تموچین و دولتخواهی او را با اونگ خان مشاهده کردند با یکدیگر برای جنگ با ایشان پیمان بستند و بنابر باورهای دینی خود اسب، گاو و قوچ و سگ آورده کشتند و گفتند که اگر خلاف پیمان کنیم این چنین کشته شویم و در عقیدهای ایشان سوگندی ازین عظیم تر نیست....
...تموچین پس از آنکه اونگ خان را آواره ساخت خود را پادشاه اعلان کرد. تموچین با سایر اقوام و قبایل جنگها نموده همه را تار و مار و مطیع خود گردانید. بعد ازین پیروزیهای پی در پی خویش بر بدخواهان تموچین دستور داد تا جشن بزرگی را بر پا نمودند....
در آن زمان، میان مغولان مردی بود بنام تب تنکری و دعوی میکرد که از اسرار و چیزهای غیبی خبر دارد و به آسمان پرواز میکند و با خدا حرف میزند. همچنین از یخ و سرما او را آسیبی نمیرسد و برهنه در میان یخ و برف میخوابد، و برف و یخ از گرمای بدنش آب میشوند....
تب تنکری در این جشن پیش تموچین رفته و میگوید : «مردی سرخ رنگ سوار بر اسبی سفید رنگ بر من ظاهر شد و گفت نزد پسر یسوگای برو و به او بگو که پس ازین نباید ترا تموچین خطاب کنند بلکه باید ترا چنگیزخان گویند و ما بیشتر ربع مسکون را به تو و فرزندان تو ارزانی داشتیم.» پس تموچین دستور داد از این پس او را چنگیزخان خوانند. چنگیزخان معنای شاه شاهان/شاه جهان میدهد... ادامه....