پل دریک گفت: "موکل تو گناهکار هست، پری"
"وعلاوه بر اینها من حاضرم شرط ببندم که در طی بیست و چهار ساعت دیگر جسد آملیا کورنینگ در جایی پیدا خواهد شد و آنوقت تو موکلت را با اتهام دیگری روبرو خواهی دید."
میسن گفت: او ممکن است که متهم به جنایتی بشود، ولی این بدان معنی نیست که او گناهکار هست.
"چطور می توانی این را بگویی، حتی کوچکترین شانسی وجود ندارد که او بیگناه هست."
"این بدان معناست که تو مسئله را از نقطه نظر مدارک دادستانی نگاه میکنی."
"پوف: این یکی از پرونده هایی هست که در آن بازنده هستی.
دلا استریت به تندی گفت: ولی پل، او هنوز پرونده را نباخته. او هنوز یک ساعت و نیم وقت دارد تا جلسه دادگاه دوباره شروع شود." ...
«بخشی از رمان پیر دختر جعلی»