یکی از ارابه ران های کانال، اتفاقا با جسد مری لمپسون برخورد کرد، زن در استبلی نزدیک یک آب بند خفه شده بود.
رسیدگی به این مسئله، مگره را در دنیای نمناک و غمزده کافه های بین راهی کانال های آب در فرانسه، سرگردان نمود.
همسر این زن، یک کلنل بازنشسته انگلیسی، مردی گستاخ بود که در عرشه قایقش هیچ کمکی به حل ماجرا نمی کرد. ولی مگره به تدریج صحنه هایی از زندگی پر زرق و برق آمیخته به باده نوشی آنها در آبراه های داخلی فرانسه می گذراندند، را آشکار ساخت.
او به کمک پی گیری هایش، به وسیله تعقیب با دوچرخه و اعترافات یک مرد در حال مرگ، نکاتی را کنار هم قرار داد که آشکارکننده ماجرایی پرجاذبه و اندوهناک بوده است. ...
«خلاصه ای از داستان مگره و لرد انگلیسی»