در همين ايام بود كه
داريوش آن طنز تند اي- جي- باس را نوشت و آورد كه در كتاب ماه چاپش كنم.
سيمين و من ديديمش و نپسنديديم. چرا كه فخري را آزرده بود. قرار بود
اصلاحش كند كه مجله توقيف شد و من رفتم سفر و گلستان هنوز بغض كرده است به
خيال اين كه ما هم در نوشتن آن طنز دستي بوده!
چاله دوم را وثوقي در
اين راه كند. شايد به غير عمد. و حتماً به قصد محبتي. با شماره ي مخصوص كه
براي صاحب اين قلم داد. مرا در آن شماره سوار بر خر مرادي كردند كه عبارت
از خودبيني بود و ...