در عرف و فرهنگ و سياست كشور ما، یك ده در هيچ موردي جدي گرفته نمي شود. در حاليكه هسته اصلي تشكيلات اجتماعي اين سزرمين و زمينه اصلي قضاوت درباره تمدن آن همين دهات پراكنده است كه كوچكترين بهائي به پيشرفت و كنكاش راجع به آن داده نمي شود. البته گاهي اتفاق افتاده است كه شرق شناسي يا لهجه شناسي به عنوان تحقيق درباره لهجه دور افتاده ايي، سَري به دهاتي هم زده است و مجموعه اي نيز گردآوري كرده. ولي غير از آنچه مورد علاقه اوست؛ نه از مردم اين دهات نه از آداب و رسومشان و نه از وضع معيشتشان و... چيزي در اين گونه مجموعه ها نمي توان يافت. يا اگر چيزي هست بسیار گذرا و سرسري است. كمتر كسي حوصله مي كند به چنين موضوع حقيري بپردازد و وقت عزيز خود را درباره يك ده -آنهم يك ده بي نام و نشان- كه در هيچ نقشه اي نشانه اي از آن نيست صرف كند. با اين همه اورازان كتابي است كه درباره چنين موضوغ حقيري فراهم شده است.