آزادى بحث و انتقاد در مسائل مذهبى ، يكى از ويژگىهاى فرهنگ اسلام است و
هنگامى به اهميّت اين آزادى پى مىبريم كه مىبينيم پس از گذشت حدود ده
قرن از تاريخ اسلام و رشد نسبى افكار،در كشورهايى مانند : فرانسه، ايتاليا و
پرتغال ، هيچكس حقّ كوچكترين ايراد به فروع مذهب كاتوليكى را نداشت، تا
چه رسد به اصول، و كمترين ايراد و اظهار نظر كافى بود كه ايراد كننده را
محكوم به مرگ نمايد .
با
جرأت مىتوان گفت كه در هيچ آيينى به اندازه اسلام ، آزادى انديشه و ابراز
عقيده وجود نداشته، تا در پرتو آن ، مخالفان بتوانند حتى پيش رهبران آن
آيين ، اظهار عقيده كنند و به بحث و گفتگو بنشينند و در قبول يا رد آنچه
مىشنوند ، آزاد باشند .
در
تاريخ زندگى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله و همچنين رهبران تشيّع ،
موارد فراوانى يافت مىشود كه مخالفان اسلام با آنها به مناظره و بحث و
گفتگو نشستهاند و انتقادهايى را كه به اصول اسلام و يا فروع آن داشتهاند ،
با كمال آزادى و صراحت بيان كردهاند و بدون اين كه مورد كوچكترين اهانتْ
واقع شوند ، ايرادهاى آنها مورد نقد و بررسى قرار گرفته است .
از
باب نمونه ، ابن ابى العوجاء يكى از كسانى بوده كه با صراحت ، خدا را
انكار مىنموده است. او بارها با امام صادق عليه السلام در مسئله «وجود
خدا» و ديگر مسائل مذهبى ، به بحث و گفتگو نشسته بود و با اين كه لجاجت
عجيبى به خرج مىداد و حتى پس از بارها محكوم شدن ، دست از عقيده خود بر
نمىداشت ، آزادانه در جامعه اسلامى زندگى مىكرد و كسى مزاحم او نمىشد .
يك
روز ، يكى از ياران امام صادق عليه السلام به نام «مفضّل» او را نزديك قبر
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله ديد كه نشسته و براى يكى از ارادتمندانش
كيفيت پيدايش موجودات را شرح مىدهد و مىگويد :
موجودات ، خود به خود و بدون آفريدگار و مدبّر ، پديد آمدهاند و جهان هستى ، هميشه بوده و هميشه خواهد بود.
مفضّل ، از اين همه گستاخى به خشم آمد و با كمال تندى و عصبانيت به او گفت :
دشمن
خدا! كافر شدى و آفريدگارى را كه تو را با بهترين استعدادها و كاملترين
شكلها آفريد و از حالات مختلفى گذراند تا به حال كنونى رساند ، انكار
كردى. اگر در نظام آفرينشِ خودت دقت كنى ، دلائل كافى و روشنى بر وجود خدا
مىيابى .