برگ گلی برای موهایت 1394/08/23

درونی کردن حجاب از کودکی

«شش ساله که شدم، مادرم در بین خریدهای لباس عید، روسری هم به آن اضافه کرد. اولش طرز بستنش را خوب بلد نبودم، سفت گره نمی زدم و مدام از سرم می افتاد. مادرم آن را دوباره برایم می بست. یک روز به خاطر اینکه شل گره زده بودم، باد آن را برد و گم شد. به مرور و با تمرین یاد گرفتم که باید روسری را سفت بست تا از سر نیافتد و باد آن را راحت نبرد.»

ما دخترها قبل از اینکه به سن بلوغ برسیم، فقط یک روسری سرمان می کنند که موهایمان دیده نشود، معمولاً در همین حد اکتفا می کنند و احکام اصلی آن می ماند تا زمان بلوغ. وقتی به سن تکلیف رسیدیم، به عنوان یک فرد مسلمان قضیه حجاب و ادای سایر واجبات جدی تر می شود. 
دیدگاه خانواده های امروزی در مورد روسری بستن دخترانش این است که، یک روسری خوش طرح و خوش رنگ بخرند و خیلی خوشگل سر دختر خانم شان ببندند. متأسفانه زیبایی اصل حجاب در بین این همه زیبایی های مصنوعی گم می شود و دختر خانم نیز تنها زیبایی روسری و قشنگ بستن آن برایش درونی می شود، نه اصل قضیه حجاب!  

روسری ات را گره نزن چون ...

اینکه روسری بلند باشد یا کوتاه، نازک باشد یا کلفت و اینکه چطوری بسته شود، موضوع بسیار مهمی است که متأسفانه برخی خانواده ها سرسری به این قضیه نگاه می کنند و همین که سر دختر خانم شان یک روسری بسته شده، اکتفا می کنند و دقیق تر به آن توجه نمی کنند، چه بسا بی توجه ای در این مرحله ممکن است مشکلاتی را در آینده در پی داشته باشد.

متأسفانه زیبایی اصل حجاب در بین این همه زیبایی های مصنوعی گم می شود و دختر خانم نیز تنها زیبایی روسری و قشنگ بستن آن برایش درونی می شود، نه اصل قضیه حجاب!  

تا چند سال پیش، فقط یک روسری خوشگل سرم می کردم و آن را گره می زدم و به این موضوع توجه نمی کردم که گردنم و بر و دوشم در دیدرس نامحرمان است. همین که روسری ام را سفت می بستم که موهایم معلوم نباشد بسنده می کردم. اطرافیان هم مرا دختر محجبه ای می دانستند و وقتی مرا با روسری سفت بسته شده می دیدند می گفتند: «چقدر با حجابی!» من هم واقعاً فکر می کردم، محجبه ام! ولی غافل از اینکه فقط بخشی از حجاب را رعایت می کردم نه کلش را. همین که موهایم دیده نمی شد برایم کافی بود و به بقیه اش کاری نداشتم. بعضی وقت ها روسری نسبتاً نازک سرم می کردم طوری که جلوی نور آفتاب موهایم از زیر روسری معلوم می شد و یا اینکه خودِ همین گره زدن روسری باعث می شد که نه تنها گردنم، بلکه گردن بندم دیده می شد و یا حتی لباس زیر مانتویم نیز بالطبع مشخص می شد. نه اینکه اصلاً برایم مهم نبود، سعی می کردم، هر طوری شده، روسری ام نازک و یا کوتاه نباشد، ولی وقتی احکام دینی روسری را ندانی ناخواسته اصل حجاب کم رنگ می شود.
دیدگاه خانواده های امروزی در مورد روسری بستن دخترانش این است که، یک روسری خوش طرح و خوش رنگ بخرند و خیلی خوشگل سر دختر خانم شان ببندند. متأسفانه زیبایی اصل حجاب در بین این همه زیبایی های مصنوعی گم می شود و دختر خانم نیز تنها زیبایی روسری و قشنگ بستن آن برایش درونی می شود، نه اصل قضیه حجاب!

روسری

 

می دانید جلباب به چه معناست؟

یک روز مشغولِ قرآن خواندن بودم که رسیدم به آیه ی 31 سوره ی نور، در این آیه خدا می فرماید: «و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فرو گیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینت هاى خود را جز آن مقدار كه پیداست آشكار نكنند و مقنعه هاى خود را تا گریبان فرو گذارند و زینت هاى خود را آشكار نكنند، جز براى .......». آیه ی دیگری از حجاب را خواندم خداوند در سوره ی احزاب، آیه ی 59 فرمایش می کنند که: «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است. خداوند همواره آمرزنده مهربان است».
ناخواسته این آیات ذهنم را مشغول کرد و نیز کلمه ی "جلباب" که به معنای روسری بلند است. با خودم گفتم: «پس حجاب فقط به موی سر اختصاص ندارد گردن، سینه ها و دوش زنان هم شامل آن می شود. یعنی باید روسری و مقنعه باشد که علاوه بر موی سر، گردن، بر و دوش هم بپوشاند، پس من حجاب واقعی ندارم!».

مشکل اینجا بود، به این شکل روسری بستن، عادت کرده بودم. با خودم کلنجار رفتم «اگر روسری ام را گره نزنم، پس باید چطوری ببندم؟». دوست نداشتم کلیپس بزنم، چون اطرافیانم دائم می گفتند: «مثل پیرزن ها شدی! تو جوانی مثل جوان ها روسری ات را ببند!» از اینکه پیرزن خطابم می کردند، متنفر بودم، تا اینکه خدا خواست و مدل لبنانی در جامعه رایج شد. دیدگاه اولیه ام این بود که مدل لبنانی برای خانم های چادری مناسب نه برای مانتویی ها. چون مانتویی بودم، اولش میلی نداشتم.

ولی طرز روسری بستن بعضی خانم های چادری محجبه، با آن روسری های خوشگل مرا کم کم مجذوب کرد. اولش چون روسری هایم کوتاه بودند، خیلی مناسب مدل لبنانی نبود ولی تمرین خوبی بود تا یاد بگیرم روسری بلند بخرم. همین کار را کردم، موقع خریدن روسری خیلی دقت می کردم، حتی شده، روزها می گشتم ولی سعی می کردم، روسری را بخرم که نه تنها زیبا باشد، بلکه هم بلند باشد و هم اینکه نازک نباشد. به مدل لبنانی بستن عادت کردم، چون هم زیبا بود و هم اینکه بر و دوشم را می پوشاند. تا اینکه کاملاً به این طرز روسری بستن عادت کردم و اگر یک موقعی چون گیره دم دست نداشتم و مجبور می شدم آن را گره بزنم احساس می کردم که بر و دوشم لخت است و حجاب کامل را ندارم. ناگفته نماند که مدل لبنانی مرا ترغیب کرد که مانتوهایی گشاد و بلند بگیرم حتی اگر در بازار پیدا نمی کردم سفارش می دادم خیاط برایم بدوزد. مدلی مناسب اندامم، نه تنگ و نه شلخته.

سایر اخبار


رابطه خواهر و برادری یکی ازبی آلایش ترین رابطه هاست که می تواند در آرامش روح و روان هر انسانی دارای جایگاه خواص و ویژه باشد.
وقتی یک ازدواج یا یک رابطه ی عاطفی طولانی پایان می پذیرد، وضعیت بسیار سختی به وجود می آید. به هر دلیلی که جدایی رخ داده باشد چه خود خواسته باشد چه نباشد، همه ی دنیای فرد واژگون می شود و ناراحتی و درد و اندوه شدیدی را تجربه می کند.
هرانسانی حق شادی و خوشحالی دارد و شرکت در مراسم شاد از نیازهای روحی و روانی همه آدمهاست. یک زوج جوان با همین نیت جشن ازدواج و مراسم عروسی خودرا در کنار زنان کارتن‌خواب بهبود‌یافته برگزار کردند.
کلافه شده اید و نمی دانید در مقابل کودک پردردسرتان چه راهی را انتخاب کنید. شاید بهتر باشد در یک نشست خانوادگی قوانین جدیدی را برای آنها تعریف کنید.
خیانت اتفاق پیچیده ای نیست. همه چیز از یک نگاه و از حرف زدن معمولی شروع می شود و پرورش می یابد.
ازدواج از مهمترین وسرنوشت سازترین مراحل زندگی هر انسانی است که باعث بقاءنسل بشری می باشد.این امر مهم درفرهنگ ها وملت های مختلف،آداب ورسوم متفاوتی دارد اما مشترکات زیادی را دراین امر مقدس بین جوامع مختلف می توان یافت.
مادر زن یکی از اعضای خانواده است که ممکن است نادانسته مشکلاتی برای داماد و دخترش به وجود آورد. بسیاری از دامادها با مشکل دخالت های مادرزن شان در زندگی مشترک مواجه هستند و نمی دانند چگونه باید آن را مدیریت کنند.
برای ارسال نظر اولین نفر باشید.

ارسال نظر