نگاه جلال به غرب
عموما آسیب شناختی است و از منظر ورود غرب به ایران و آسیب هایی که ایران
از این میهمان ناخوانده نصیب اش شده است، به تحلیل این مساله می پردازد.
جلال عموما غرب را در این کتاب از منظر اقتصادی معرفی می کند یعنی: «شامل
همه ممالکی است که قادرند به کمک ماشین مواد خام را به صورت پیچیده تری در
آورند و همچون کالایی به بازار عرضه کنند.»( غرب زدگی، چ چهارم، تهران، نشر
فردوس، ص22). او بر این اساس دنیا را به دو دسته سازنده و مصرف کننده
ماشین تقسیم می کند. می توان گفت دریچه نگاه آل احمد به غرب بیش از آن که
از مبادی هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی غرب باشد از دریچه توجه
به تبعات غرب است. به تعبیر دیگر جلال بیشتر متوجه مدرنیزاسیون است تا
مدرنیته. از همین جاست که مفهوم غرب زدگی شکل می گیرد: غرب پیشرفته مدرن،
سازنده ماشین است و شرق عقب مانده سنتی مصرف کنده ماشین اما ماشین تنها یک
وسیله صرف نیست بلکه از خود اقتضائاتی دارد. حرف اصلی جلال این است که ما
نتوانسته ایم شخصیت فرهنگی- تاریخی خودمان را در قبال ماشین و هجوم جبری اش
حفظ کنیم؛ ما در مقابل غرب مضمحل شده ایم. جلال در تلاش برای حفظ هویت
فرهنگی ایرانیان در قبال هجوم ماشین است و نمی خواهد سنت های اجتماعی،
قربانی ماشین و ماشینیزم شوند.