اين كتاب كه بهعنوان پنجمين اثر از موسوعهى« ميزان الحكمة» به چاپ
مىرسد، مشتمل است بر سخن مترجم، مقدمه، درآمد و دو بخش( با عناوين خرد و
نادانى). بخش اول، شامل هفت فصل و بخش دوم، داراى هشت فصل است.
در اين كتاب، پس از ذكر آيات در هر موضوع، روايات به ترتيب معصومان، از
پيامبر تا امام دوادهم نقل شده، مگر آنكه روايتى در تفسير آيه وارد شده
باشد( كه در اين صورت، بر تمامى روايات مقدم گرديده است) يا تناسب موضوعى
روايات اين ترتيب را برهم زند. در آغاز روايات، تنها نام پيامبر و ديگر
معصومان ذكر شده، مگر در صورت نقل فعل معصوم يا وجود سؤال و جواب يا وجود
لفظى غير از سخن مروىعنه در متن( مقدمه، ص ۱۶).
در باره محتواى اين اثر، چند نكته درخور توجه است:
۱. مترجم در گفتار خويش، پس از بيان اين نكته كه روايات منقول از
پيشوايان دينى روشنگر« جايگاه خرد در زندگى»،« كاربرد آن»،« نشانههاى
خردمند»،« اسباب بالندگى و پرورش خرد» و« راههاى بازدارنده از سقوط در
ورطه جهل و نادانى» است، خاطرنشان كرده كه وى براى ترجمه آيات از ترجمه
استاد محمدمهدى فولادوند استفاده كرده است. همچنين سعى كرده كه در حد امكان
از ترجمه ساختارى خارج نشود و از رسايى و روانى ترجمه نيز چيزى كم نگذارد(
سخن مترجم، ص ۱۳ و ۱۴).
۲. مؤلف در مقدمه خويش، موارد زير را خاطرنشان كرده است:
الف)- سعى بر آن بوده كه روايات اين مجموعه، از كهنترين مصدر نقل شود؛
ب)- از تكرار روايات، مگر در موارد« تفاوت كامل متنها و تعدد
مروىعنه»،« وجود نكتهاى مهم در تفاوت واژهها و الفاظ» و« كمتر بودن متن
روايت از يك سطر و مربوط بودن آن به دو باب»، پرهيز شده است؛
ج)- در صورت نقل متنهايى از پيامبر و ديگر معصومان، اولى، در متن و دومى، در پاورقى قرار داده شده است؛
د)- از طريق تاييد مضمون روايات هر باب با قرائن عقلى و نقلى، سعى شده
نوعى وثوق به صدور آن مجموعه امكانپذير گردد( مقدمه، ص ۱۵ و ۱۶).
۳. در قسمت« درآمد»، ديدگاه اسلام در باره تعقل تبيين شده و چكيده آن،
با اين عبارت بيان گرديده است:« تنها راه تكامل مادى و معنوى و سازندگى
دنيا و آخرت و رسيدن به جامعه مطلوب و مقصد اعلاى انسانيت، درست فكر كردن
است و همه گرفتارىهاى انسان نتيجه به كار نگرفتن انديشه و جهل است»(
درآمد، ص ۱۸).
سپس معناى واژه عقل در لغت( نگه داشتن، بازداشتن و حبس كردن) و در
روايات اسلامى( نيروى شناخت خوبىها و بدىها، ملكهاى دعوتگر به انتخاب
خوبىها و پرهيز از بدىها، تعقل و دانستن) بيان شده و چنين نتيجه گرفته
شده كه كلمه عقل در نصوص اسلامى، گاه، در« مبدأ ادراكات انسان» به كار رفته
و گاه، در« نتيجه ادراكات» او.
در ادامه، كاربردهاى مختلف هريك از اين دو مورد، در ذيل اين عناوين
بررسى شده است:« كاربردهاى عقل در مبدأ ادراكات»( مشتمل بر مباحثى با
عناوين مبدأ معارف انسانى، مبدأ تفكر و مبدأ الهام)؛« كاربردهاى عقل در
نتيجه ادراكات»( مشتمل بر مباحثى با عناوين شناخت حقايق، كار بر پايه خرد،
زندگى عقل، عقل نظرى و عقل عملى، عقل طبع و عقل تجربه، فرق عاقل و عالم،
خطر علم بدون عقل)( همان، ص ۱۸- ۲۸)
۴. بخش اول كتاب در باره خرد است و در آن از« شناخت خرد»،« ارزش خرد»،«
خردورزى»،« عوامل رشد خرد»،« نشانههاى خرد»،« آسيبهاى خرد» و« وظايف
خردمند» بحث شده است و بخش دوم در باره نادانى است و در آن از« نادانى»،«
پرهيز دادن از نادانى»،« انواع نادانان»،« نشانههاى نادانى»،« وظايف
نادانان»،« جاهليت نخست»،« جاهليت ديگر» و« پايان جاهليت» سخن رفته است.