بسیاری از ما در طول زندگی مان با انسان هایی روبرو شده ایم که به همه چیز و همه کس بدبین و بدگمانند، فکر می کنند که دیگران به دنبال آسیب رساندن به آنها هستند و اگر به کسی اعتماد کنند، عاقبت روزی از پشت خنجر خواهند خورد.
اگر به این افراد به قدر کافی نزدیک شده و با آنها وارد گفتگو شوید برای شما مثال های متعددی از خیانت هایی که در طول زندگی تجربه کرده اند خواهند آورد و ممکن است حتی در وهله نخست موفق شوند شما را قانع کنند که تمامی اطرافیانشان بدذات بوده و مرتب در حال توطئه برعلیه شان هستند اما احتمالا بعد از گذشت مدت نه چندان زیادی پی خواهید برد که بسیاری از دلایلی که این افراد برای متهم ساختن اطرافیانشان ارائه می دهند غیرواقع بینانه است، و حتی ممکن است خود را نیز در مظان اتهام بیابید!
اگر این اطلاعات را با یک روانشناس بالینی یا روانپزشک در میان بگذارید، او به شما خواهد گفت که احتمالا با یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید سر و کار دارید.
روانشناسان و روانپزشکان برای تشخیص اختلال شخصیت پارانویید به صرف بدبین بودن فرد اکتفا نکرده و چند ملاک دیگر را نیز همزمان برای تشخیص وجود چنین اختلالی در نظر می گیرند که در چند سطر بعد با زبانی ساده به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:* بدون دلیل کافی مشکوک است که دیگران به دنبال آزار یا آسیب رساندن به او هستند.
* وفادار بودن دوستان و اطرافیانش را بدون دلیل منطقی زیر سوال می برد.
* تمایلی به اعتماد به دیگران ندارد چون فکر می کند که از اطلاعاتی که در اختیارشان می گذارد علیه او استفاده خواهند کرد.
* در اتفاقات و رفتارهای عادی افراد تهدید یا معنایی پنهانی می یابد.
* کینه توز است و هیچگونه اهانت، بی اعتنایی یا تحقیر را نمی بخشد.
* مرتب احساس می کند که به شخصیتش توهین شده بدون اینکه دیگران چنین احساسی داشته باشند و مقابل این احساس واکنش شدید و پرخاشگرانه ای نشان می دهد.
* بدون هیچ دلیل موجهی به صورت مکرر به وفاداری همسرش شک می کند.
* خصوصیات فوق از اوایل جوانی در او بروز پیدا کرده و در طول زندگی او کم و بیش پایدار باقی مانده است.
پس از آنکه با نشانه های این اختلال آشنا شدیم، این سوال ایجاد می شود که چرا این افراد به این میزان بدگمانند و منشأ این رفتار از کجاست؟ مکتب های مختلف روانشناسی به این سوال پاسخ های متفاوتی می دهند. روانکاوان این شیوه رفتار را نتیجه «فرافکنی» که مکانیسمی دفاعی در روان انسان است، می دانند.
به عبارت ساده تر، روانکاوان بر این باورندکه فرد مبتلا به این اختلال احساسات خصمانه ای نسبت به خود دارد و برای دور کردن این احساس ناخوشایند از خویشتن، آن را به سایرین نسبت می دهد. روان درمانگران شناختی نسبت به علت این اختلال نظری متفاوت داشته و منشأ آن را تعصبات و سوگیری های ادراکی – شناختی فرد می دانند. به عنوان مثال، آنها بر این باورند که فرد پارانویید، تنها به جنبه هایی از یک واقعه توجه می کند، تنها برخی از خاطرات منفی را به یاد می آورد و نوع تفسیرش از رویدادها با یک فرد سالم متفاوت است.
متخصصان طرح واره درمانی نیز در این خصوص نظریه ای دارند و مشکل بدبینی را ناشی از الگوهای ناکارآمد و ناسازگاری می دانند که در اثر تجربیات متناقض دوران کودکی شکل می گیرد.
آنچه که نظر غالب روانشناسان را در مورد علت ابتلا به این اختلال نزدیک می کند، تاثیر محیط و تربیت در دوران کودکی و نوجوانی افراد است. بدون شک شیوه های تربیتی ناکارآمد و رفتار غلط والدین، متولیان آموزش و سایر افرادی که به طور مستمر در رابطه با کودک و نوجوان هستند، نقش اساسی را در ابتلای افراد به این اختلال در بزرگسالی بازی می کند.
هر فردی که عوامل زمینه ساز این اختلال را داشته باشد می تواند با این مشکل مواجه شود. میزان شیوع این اختلال در مطالعات مختلف از 2 تا 4 درصد کل افراد جامعه تخمین زده شده است. همچنین مطالعاتی نشان داده که این اختلال در افرادی که بستگان نزدیک مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی یا اختلال هذیانی دارند بیشتر مشاهده می شود؛ هر چند تعداد مردانی که با تشخیص این اختلال در آنها مواجه هستیم بیشتر است، امکان ابتلای زنان نیز کاملا محتمل است.
هر شک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید نیست. ممکن است بسیاری از ما این تجربه را داشته باشیم که پس از یک تجربه خیانت یا بدرفتاری از سوی اعضای خانواده، همسر یا یک دوست، نسبت به کل زندگی و افرادی که با آنها در ارتباط هستیم بدبین شویم.
تفاوت مهم این اختلال با چنین شرایطی این است که این واکنش ها معمولا موقتی و زودگذرند و به یکباره و بعد از یک حادثه در فرد روی می دهند. با این وجود کمک گرفتن از یک روانشناس یا مشاور توانا می تواند در حل سریع تر این مشکل یاری رسان باشد.
برخی از دیگر اختلالات روانی نیز ممکن است با اختلال شخصیت پارانویید اشتباه گرفته شوند. در اسکیزوفرنی پارانویید که از اختلالات شدید روانی است، شک و بدبینی با هذیان و توهم همراه است و شروع آن ناگهانی تر است. همچنین ایجاد یکباره بدبینی در سالمندانی که در گذشته سابقه اینگونه رفتار را ندارند می تواند نشانه ای از افسردگی سالمندی یا بیماری آلزایمر باشد.
در نهایت ذکر این نکته لازم است که گاهی شرایط اجتماعی نیز می تواند باعث ایجاد بدبینی یا احتیاط بیش از حد در گروهی خاص یا اکثریت جامعه شود. اقلیت های قومی، فرهنگی، دینی و زبانی ممکن است در تعامل با جامعه اکثریت، با احتیاط و بدگمانی رفتار کنند (برعکس این رفتار نیز ممکن است توسط اکثریت صورت پذیرد). همچنین پس از تشنجات شدید اقتصادی و سیاسی و در شرایط جنگ و قحطی، ممکن است نوعی بدبینی و بی اعتمادی بر اکثریت جامعه حاکم شود. گسترش بدبینی در این موقعیت های اجتماعی را نباید با شیوع اختلال شخصیت پارانویید در جامعه برابر دانست.
در گذشته نه چندان دور، این مشکل مانند سایر اختلالات شخصیت از جمله اختلالات مقاوم به درمان محسوب می شد اما در دو دهه اخیر تلاش های ارزشمندی در یاری رسانی به این افراد صورت پذیرفته است. اکثر این تلاش ها، در قالب شکل های مختلف روان درمانی مخصوص اختلالات شخصیت صورت گرفته است.
مداخلاتی در چارچوب روان پویایی، شناختی – رفتاری و طرح واره درمانی از جمله شیوه های روان درمانی هستند که تا به امروز برای کمک به این افراد به کار بسته شده است. معمولان روان درمانی اینگونه بیماران در ایران توسط روانشناسان بالینی صورت می گیرد؛ همچنین روانپزشکان ممکن است از دارودرمانی برای بهبود برخی نشانگان این اختلال استفاده کنند.